
اگر فکر میکنید «فروش» و «بازاریابی» دو واژه مترادف هستند، احتمالاً تا امروز نیمی از فرصتهای کسبوکارتان را از دست دادهاید! این دو مفهوم مثل روح و جسم یک کسبوکار عمل میکنند؛ یکی مخاطب را جذب میکند و دیگری او را متقاعد میسازد. اما تفاوتشان دقیقاً کجاست؟ چرا بعضی شرکتها با وجود تیم بازاریابی قوی، فروش ضعیفی دارند؟ با مثالهای واقعی، این تفاوتها را موشکافی میکنم :
1)تعریف بازاریابی(Marketing) از نگاه پدر علم بازاریابی «فیلیپ کاتلر» :بازاریابی یک فرآیند سازمانی و اجتماعی است که از طریق آن گروهی از افراد محصولات ارزشمندی را برای رفع نیازهای مردم به آنها معرفی میکند.
2)تعریف فروش(sales) : معامله محصول یا خدمات به ازای پول که بین حداقل دونفر انجام میشود.
خب حالا که با تعریف هاشون آشنا شدید بریم برای تفاوت هاشون :
بازاریابی بلندمدت است و روی رابطه تمرکز دارد،مثلا شرکت کوکاکولا دهههاست با تبلیغات احساسی، خود را به «خوشحالی» گره زده است. این سرمایهگذاری بلندمدت، فروش لحظهای ایجاد نمیکند، اما مشتریان وفادار میساز.
فروش کوتاهمدت است و به نتیجه فوری فکر میکنه،پیشنهاد «تخفیف ۵۰٪ فقط امروز!» در وبسایت دیجیکالا یک تاکتیک فروش است که مشتری را به تصمیم سریع وامیدارد.
بازاریابی: مخاطب محور است؛یعنی چی؟یعنی این که به جای تمرکز بر کالا به علائق شخصی افراد و نیازهاشون نگاه میکنه!
فروش: محصول محور است،یک فروشنده حرفهای خودرو، روی مزایای فنی ماشین (مصرف سوخت، امنیت، طراحی) تمرکز میکند تا خریدار را قانع کند.(اینجا منظور این که فروش متقاعد سازی و مذاکره است معروف ترین مثالش هم چونه زنیه که همه ایرانیا دیگه باهاش آشنا هستن!)
نتیجه اش میشه شکسته هردو!بازاریابی بدون فروش مثل این که یه شرکت کلی مخاطب جمع کنه و دکمه ای به اسم فروش نداشته باشه ؛فروش بدون بازاریابی مثل این میمونه که شرکت بدون این که مخاطبی جمع کنه توقع داشته باشه فروش خوبی داشته باشه!
در نتیجه سعی کنیم در دنیای کسب و کار از هردوی اینها استفاده کنیم!
حالا یه سوال من از شما دوستان میپرسم،آیا خودتون از هردوی این روش ها در کسب و کارهاتون استفاده میکنید؟