شاید عنوان مطلب کمی عجیب به نظر برسد اما حقیقت آنست که ایمپاستر به سرعت در میان قشر وسیعی از برنامه نویسان جوان ایرانی در حال رشد است. بدین صورت که من نوعی هنگام کار یا حضور در دانشگاه با افرادی مواجه می شوم به مثابه گیگ که ادبیات کلامی آنها خبر از پیش زمینه قوی یا شاید فیک بازی گیگ ها را می دهد. من نوعی نیز به جهت آن چه "کم نیاوردن" یا "رشد کمی و کیفی" در یک حوزه خاص (شما فکر کنید لینوکس، مجازی سازی، بک اند، یا ...) سعی به تقویت خود میکنم غافل از آنکه راه اصولی آن را فراموش کرده ام و آن چیزی نیست جز "درک اصولی مفاهیم پایه" و "مهارت حل مساله". چیزی که شاید خیلی از ما از آن غافل مانده ایم.
ما می خواهیم برنامه نویس ماهری در شی گرایی باشیم بدون آنکه حتی یک خط از کتاب تحلیل و طراحی شی گرایی از گِرَدی بُوچ و جاکُوبسُون را خوانده باشیم یا حتی بدانیم اصلا بُوچ کیست و چه خدماتی را انجام داده است.
ما می خواهیم کُدهایمان اصولی و تمیز نوشته شده باشند بدون آنکه حتی بدانیم کتابی با نام Clean Architecture از Uncle Bob Martin در این زمینه منتشر شده است.
ما می خواهیم در عالم برنامه نویسی نرم افزار طراحی هایمان مبتنی بر الگو و قواعد خاصی باشد بدون آنکه مارتین فولر و اثر معروفش در باب دیزاین پترن ها را دیده باشیم.
حرف من این نیست بنشینیم تمام این کتاب ها را بخوانیم و کدزنی را کنار بگذاریم اصلا و ابدا، بقول یکی از اساتید که میگفت اصول را در عمل باید فراگرفت موازی بودن این دو مهم بسیار ثمر بخش تر است از حرص و ولع برای یادگیری تکنولوژی هایی که یکی پس از دیگری کهنه می شوند. هایپر وایزر ها جای خودشان را به داکر خواهند داد و داکر هم روزی با یکی بهتر از خود تعویض می شود، انگولار میآید و ویو جی اس بهتر از آن و بهمین منوال.
اما یک چیز هیچ گاه از بین نمی رود و آن هم مساله است و مهارت حل مساله. لازمه بهبود ما در مسائل فنی مهارت کار با ابزار نیست، ابزار همانطور که از اسمش پیداست وسیله ایست برای پیاده سازی افکار و ایده هایمان. چشم ها را باید شست و کمتر حرص خورد که چرا هنوز فلان چیز را یاد نگرفته ام، قرار نیست ما جامع منقول و معقول شویم و تخصص را فدای جامعیت کنیم.
یک رودخانه عمیق بهتر از دریایی کم عمق است. یکی از توسعه دهندگان ارشد روبی مطلبی را عنوان می کرد که ای کاش در حین کار ورزش هم می کردم تا الآن سلامتی بیشتری در روح و جسمم حس میکردم. ایمپاستر حرص و جوشی است که ما برای پیشگیری از بقیه می زنیم غافل از آن که شخصی به مانند بیل گیتس گفت : من تنها با خودم در رقابت بودم نه با کس دیگر که بهتر از دیروزم باشم .
پس سعی کنم در سال جدید بیشتر الگوریتمی فکر کنم تا در تلاش برای حفظ کدهایی که به با اتصال به اینترنت آنها را در اختیار دارم و بدون اینترنت هیچ !!! ذهن الگوریتمی با تقویت مهارت حل مساله الگوریتمیک می شود که لازمه اش یادگیری مفاهیم پایه از بزرگان حوزه نرم افزار است.
کلام پایانی اینکه برای غلبه بر ایمپاستر باید آرام بود و آرامش داشت، قرار نیست ما یک شبه، یک ساله یا حتی چند ساله به پای کسی که سی سال در این حوزه کار کرده است برسیم اما می توانیم مثل شعار صاایران که در کودکی هایمان از تلویزیون پخش می شد : "هر روز بهتر از دیروز" باشیم اما لازمه اش حرص و جوش نیست، تلاشی است اصولی نه با شب بیداری های غیر ضروری که برای سلامتی مضر است، نه با قطع دوستی هایمان از دوستانمان، نه با قطع رابطه با خانواده و ترک جامعه.
اگر کلامی در ذهن تان است جهت بهبود شرایط فعلی خط مسیر یادگیری برنامه نویسی، خوشحال می شم پیش از شروع سال جدید جهت تکمیل کوله بار 96 با هم در اشتراک بگذاریم.