به دنبال پرسش بعضی از دوستان، لازم است به نکتهای که اغلب در بحثهای عمومی نادیده گرفته میشود اشاره کنم؛ آنهم اینکه در هر کشوری، فارغ از نظام سیاسی، سازوکاری حقوقی برای تولید و انتشار آثار وجود دارد؛ سازوکاری که برای حفظ منافع پدیدآورنده، ناشر و جامعه طراحی شده است. تفاوت کشورها نه در اصلِ وجود این نظام، بلکه در زمان و شیوهی اعمال آن است: در برخی کشورها مانند ایران تمرکز نظارت عموماً پیش از انتشار اثر است و در برخی دیگر مانند ایالات متحده، نظارت عمدتاً پس از انتشار صورت میگیرد. اما در هر دو مدل، اصلِ نظارت کاملاً رایج و پذیرفتهشده است.
این تصور که «هر کسی میتواند هر اثری را آزادانه منتشر کند» با واقعیتهای حقوقی و حرفهای هیچ کشوری همخوانی ندارد. اگر محتوایی منافع عمومی، امنیت ملی یا نظم اجتماعی آن کشور را تهدید کند، نظام حقوقی -در هر کشوری- امکان مداخله دارد. همچنین شمار کشورهایی که روی آثار ادبی-هنری نظارت پیشینی دارند کم نیست و کشورهایی که نظارت پسینی اعمال میکنند نیز بسیارند؛ بنابراین این سازوکار، امری استثنایی یا محدود به چند نقطه از جهان نیست.
لازم به ذکر است که علاوه بر نظارت قانونی، سازوکارهای درونصنفی نیز وجود دارد. ناشران، تهیهکنندگان و پخشکنندگان در حوزههای کتاب، موسیقی، سینما یا هنرهای نمایشی، برای حفظ اعتبار حرفهای و جلوگیری از تعارض با قوانین، قواعد مشخصی دارند. اگر اثری این معیارها را رعایت نکند، معمولاً از چرخهی انتشار رسمی خارج میشود؛ نه صرفاً بهدلیل فشار بیرونی، بلکه بهدلیل ملاحظات اقتصادی، حقوقی و حیثیتی که ناشر یا تولیدکننده باید رعایت کند.
در نتیجه، انتشار رسمی هر اثر فرهنگی نیازمند طیکردن یک مسیر حقوقی و حرفهای است. فعالیتهای زیرزمینی و مستقل طبعاً از بخشی از این الزامات رها میمانند، اما همین آزادی در مقابل امکان استفاده از ظرفیتهای رسمی -مانند سالنها، شبکهی نمایش، رسانهها و بازار گسترده- محدود است. هر هنرمندی که میخواهد وارد جریان رسمی شود، ناگزیر با این قواعد روبهرو خواهد بود؛ قواعدی که در همهی کشورها به شکلی وجود دارد، هرچند شدت، نوع و زمان اعمال آن متفاوت است.
بهطور کلی، انتشار آثار فرهنگی و هنری در هیچجای جهان فرایندی «بیدر و پیکر» نیست؛ نظارت وجود دارد، اما شکل آن در کشورها متفاوت است و هدف از این یادداشت، مقایسهی این اشکال و نسبت برتری دادن به هرکدام نیست. بلکه تمرکز روی این مسئله است که هر هنرمندی که بهدنبال انتشار رسمی آثارش است، مجبور است الزامات حقوقی، نهادی و حرفهای آن کشور را بشناسد و بر اساس همانها مسیر تولید و انتشار اثر خود را تنظیم کند.
