ویرگول
ورودثبت نام
محسن نقدی
محسن نقدیشاعر، مدرس و پژوهشگر، دکتری جامعه‌شناسی دانشگاه مازندران، کارشناسی ارشد جمعیت‌شناسی دانشگاه شیراز، مجموعه‌شعرها: پوسته (نشر آنیما)، کاهنات (نشر فصل پنجم)، چراغخاموش (نشر فصل پنجم)
محسن نقدی
محسن نقدی
خواندن ۲ دقیقه·۲ روز پیش

چگونگی ذبح یک هنرمند

فارغ از هرنوع گرایش سیاسی و اجتماعی، در فضای عمومی ایران، به‌ویژه در رسانه‌های اجتماعی، نوعی انتظار فراگیر شکل گرفته که نیازمند نقد جدی است: انتظارِ فداکاریِ بی‌قیدوشرط از سوی چهره‌های شناخته‌شده. گویی هنرمندان، ورزشکاران، نویسندگان یا هر فردی که اندکی سرمایه‌ی نمادین دارد، موظف است از زندگی شخصی، امنیت، شغل و آینده‌ی خود بگذرد تا مطالبات عمومی را نمایندگی کند. این نگاه، هم غیرواقع‌بینانه است و هم ریشه در نوعی فرهنگ مطالبه‌گری سطحی دارد.

واقعیت این است که حدوداً تمام فعالیت‌های حرفه‌ای بدون دریافت مجوز امکان‌پذیر نیست. همان‌طور که هر شهروند برای راه‌اندازی کسب‌وکار خود نیازمند مجوز است، هنرمند نیز برای انتشار اثر خود عموماً ناگزیر است مسیری رسمی را طی کند. این روند به‌معنای وابستگی سیاسی یا حمایت‌گری نیست بلکه، با تفاوتی نسبی، بخشی از نظم حقوقی رایج در همه‌ی کشورهاست. اگر کسی با ساختار حاکم بر هر کشوری مخالفت اصولی دارد، طبعاً می‌تواند مسیر دیگری انتخاب کند، اما نمی‌تواند انتظار داشته باشد همه‌ی فعالان فرهنگی، صرفاً به‌دلیل شهرت، از کارشان دست بکشند یا زندگی‌شان را قربانی کنند.

یکی از مشکلات اصلی فضای اجتماعی ما این است که بسیاری از مسائل بدیهی نادیده گرفته می‌شود. جامعه، گاه آگاهانه و گاه از سر ناآگاهی، از کنار واقعیت‌های ساده عبور می‌کند و ترجیح می‌دهد مسئولیت را به دوش دیگران بیندازد. به همین دلیل است که مطالبه‌گریِ آنلاین به شکل هشتگ، استوری و پست، جای عمل جمعی واقعی را گرفته است. همچنین به تجربه مشاهده شده که اکثر کسانی که در فضای مجازی خواستار کنش رادیکال از دیگران‌اند، در عمل نه در تجمعات مرتبط با خواسته‌شان شرکت می‌کنند، نه هزینه‌های حداقلیِ یک اعتصاب را می‌پذیرند، و نه در فراخوان‌هایی که از سوی جریان‌های مورد حمایت خودشان منتشر می‌شود، حضور دارند.

این شکاف میان «انتظار از دیگران» و «امتناع از کنش شخصی» به تناقضی آشکار منجر شده است. مثلاً خواسته می‌شود که یک فوتبالیست، خواننده یا بازیگر، زندگی و آینده‌ی خود را از دست بدهد، زندان و ممنوعیت را بپذیرد، و حتی مجبور به ترک کشورش شود؛ آن هم برای مخاطبانی که در عمل حاضر نیستند کوچک‌ترین هزینه‌ای بپردازند. این چرخه‌ی مطالبه‌گریِ بی‌هزینه، نه عادلانه است و نه سازنده.

اگر جامعه واقعاً خواهان تغییر است، مسیر آن از کنش فردی و جمعی می‌گذرد، نه از مطالبه‌کردنِ فداکاری از دیگران. تغییر اجتماعی زمانی شکل می‌گیرد که شهروندان، نه صرفاً چهره‌ها، آماده باشند سهم خود را بپردازند؛ از حضور در خیابان گرفته تا مشارکت در فعالیت‌های مدنیِ کم‌هزینه‌تر. انتقال بار مسئولیت از مردم به چهره‌های مشهور، نه راه‌حل است و نه نشانه‌‌ی بلوغ اجتماعی.

تا زمانی که این الگوی رفتاری اصلاح نشود، تناقض همچنان پابرجا می‌ماند: جامعه‌ای که عمل نمی‌کند، اما از دیگران انتظار ایثار دارد. چنین انتظاری نه اخلاقی است و نه کارآمد. تغییر واقعی تنها زمانی آغاز می‌شود که هر فرد سهم خود را بپذیرد و مطالبه‌گری را از سطح «هشتگ» به سطح «رفتار» ارتقا دهد.

رسانه‌های اجتماعیزندگی شخصیسیاسی اجتماعیفضای مجازیهنرمند
۱
۰
محسن نقدی
محسن نقدی
شاعر، مدرس و پژوهشگر، دکتری جامعه‌شناسی دانشگاه مازندران، کارشناسی ارشد جمعیت‌شناسی دانشگاه شیراز، مجموعه‌شعرها: پوسته (نشر آنیما)، کاهنات (نشر فصل پنجم)، چراغخاموش (نشر فصل پنجم)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید