به نام خدا
اسم بابا دیرگیر باهمت بود. یعنی اسمش دیگیر بود فامیلیش هم با همت .درست است دیگیر بود ولی به واسطه همت و تلاشش بلاخره مطلب را میگرفت و همین حالا هم خیلی جلوتر از زودگیرهای بی همت بود
جناب دیرگیر مدتها بود که تعریف یک مغازه را میشنید.
مغازه معروفی بود.
از بیرون جذاب به نظر میرسید.
محبوب دل ادم حسابی ها بود
چند باری هم دیرگیر رفته بود آنجا ولی برایش جذابیتی نداشت خیلی سعی میکرد .تمرکز میکرد
ولی مشخصا برایش کسل کننده بود
نمیدانست این مغازه چرا انقدر معروف شده است ولی دست از سماجت بر نمیداشت میدانست که چیزی هست که نمیداند و مصمم بود ان چیز را کشف کند
یک بار یکی از دوستانش که مشتری پر و پا قرض ان مغازه بود به او گفت که صبور باشد و با برچسب کسل کننده بودن مغازه را رها نکند.
یکی از عصرهای زیبای پاییزی که نه هوا سرد است و نه گرم و همه چیز در ارامشی جادویی فرو رفته است اقای دیرگیر از جلوی مغازه رد میشد.
هوس کرد بازهم بختش را بیازماید و ببنید این اهوی رمنده ، این مغازه کسل کننده به او پا خواهد داد یا نه
وارد مغازه شد
همه چیز مثل قبل همان فروشنده عبوص همان جنس ها همان فضا
همیشه برای فروشنده مزه میریخت و خوش را لوس میکرد ولی فروشنده با کسالت و غروری شاه وار جوابش را میداد.
در طول مغازه قدم میزد و تمام تلاشش را میکرد تا نادیدنی مغازه را کشف کند که ناگهان توجهش به یکی از اجناس جلب شد
نمیدانست قبلا هم ان را دیده بود یا نه ولی به نظرش خاص رسید
با کل ان طبقه متفاوت بود رنگ و بوی جالب و خاصی داشت به سمتش رفت شروع کرد به وارسی کردن مثل بچه ها
همچنان که غرق در جزئیاتش بود یکی از کارکنان مغاره با ملایمت و صمیمیتی دور از انتظار دعوتش کرد به طبقه زیر زمین .
-بفرمایید پایین .اگر از این کار خوشتان امده طبقه پایین تنوع بیشتری دارد.
دیرگیر جا خورد .مگر اینجا زیر زمین دارد ؟
دیرگیر پا در پله کان گذاشت
عجب.
زیر زمین فضایی کاملا متفاوت داشت مجذوب کننده و با فروشنده ای ملایم و صمیمی.
فروشنده طبقه زیر رفتاری کاملا خواهرانه داشت
انگار سالها دیرگیر را میشناخت.
به فروشنده گفت نمیدانستم اینجا زیرزمین هم دارد و زیرزمینی به این جذابیت
فروشنده گفت خیلی از مشتری ها نمیدانند و تعداد زیادی هرگز نخواهند فهمید
اینجا VIP است
فروشنده خنده ای سر داد و معلوم نشد جدی میگوید یا شوخی میکند ولی به واقع زیرزمین خاص بود.
ظاهرا جناب دیرگیر بالاخره مطلب را گرفته بود ولی نمیدانست این مغازه زیر این طبقه باز هم یک طبقه دیگر دارد و زیر ان طبقه هم باز هم طبقه دارد و زیر ان طبقه هم باز هم طبقه دارد.
و هر طبقه از طبقه دیگر با شکوهتر و جذابتر