نام پست را میبینید، کمی روی عکس و متنِ پیشنمایشِ آن مکث میکنید، میفهمید که با علایق شما مرتبط است، آن را باز میکنید و شروع به خواندن میکنید. کمی که به جلو میروید، متوجه خوانایی و غنیبودنِ آن میشوید؛ این نوشته تأثیر زیادی بر شما گذاشتهاست. با اشتیاقِ بیشتر آن را دنبال میکنید و هرچه بیشتر به انتهای نوشته نزدیک میشوید، تمایل بیشتری برای ارسال بازخورد مثبت به نویسندۀ آن پیدا میکنید. میخواهید بهجایِ یک ❤، دَه قلب به آن بدهید و از تأثیری که نوشته بر شما گذاشت، بسیار در بخش نظرات تعریف کنید. حتّی اگر در سایت عضو نیستید، میخواهید برای همین یک کامِنت و لایک، در سایت عضو شوید.
ولی ناگهان، به انتهای مطلب میرسید:
منبع: فلاننوشته از آقای فلانی!
حتّی اگر منبع را ننوشته باشد و شما این نوشته را خیلی تأثیرگذار بدانید، ممکن است بخواهید مطمئن شوید که آیا واقعاً «او» این نوشته را نوشتهاست یا کپی کرده؛ پس، جملهای را انتخاب میکنید، داخلِ دو علامت نقل قول (") میگذارید و در گوگل جستجو میکنید.
پس از اینکه با منبعِ اصلی مواجه شدید، حدودِ دوسوّمِ اشتیاقتان فروکش میکند. شما میخواهید از نویسندۀ اصلی تشکر کنید؛ ولی دستتان به او نمیرسد و یا حوصلۀ این کار را را ندارید.
تنها کاری که میتوانید در مطلبِ کپیشدۀ فعلی انجام دهید این است که از نویسندۀ کپیکار برای اینکه این نوشتۀ غنی را جلوی چشم شما قرار داد تشکر کنید. (!) که البتّه بعد با خود میگویید: «چرا باید از نویسندهای که فقط برای بهتر دیدهشدنِ خودش این متن را کپی کرده تشکر کنم؟!» و چیزهایی از این قبیل.
امّا ممکن است آن نویسندهای که کپی کرده، این کار را برای اینکه آن نوشتۀ غنی، همان تأثیری را که در شما داشته در او نیز داشتهاست، انجام داده؛ یعنی فقط میخواسته آن را با شما تقسیم کند.
در آن صورت، این، راهِحلِّ مؤثّری برای نویسندگان است:
اینطوری خوانندگان حداقل فکرِ بهتری نسبت به زمانی که در آخر از منبع یاد میکردید از شما دارند و کپیِ شما را صرفاً جهت بهتردیدهشدنِ خودتان نمیدانند.
اگر راهکارِ دیگر یا بهتری سراغ دارید، لطفاً بیان کنید.