در قرآن کریم در آیه ۱۷۹ سوره مبارکه بقره ذکرشده است «وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ». آیه میفرماید اهل خرد و اندیشه بدانند که در قصاص حیات است. میدانیم قصاص در عرف و همچنین شرع اسلامی به معنای کشتن قاتل است.
چهگونه میشود قصاص به معنای کشتن باشد و در کشتن هم حیات باشد؟
وقتی در جامعه قصاص به عنوان یک قانون مطرح باشد و مردم بدانند اگر فردی انسانی را بکشد ولیّ دم میتواند قاتل را قصاص کند این حکم بازدارنده خواهد بود و جلوی کشته شدن بسیاری از انسانها را میگیرد.
قصاص يك برخورد و انتقام شخصى نيست بلكه تأمين كننده امنيّت اجتماعى است. در جامعهاى كه متجاوز قصاص نشود، عدالت و امنيّت از بين مىرود و آن جامعه گويا حياتى ندارد و مرده است. چنانكه در پزشكى و كشاورزى و دامدارى، لازمه حيات وسلامت انسان، گياه وحيوان، از بين بردن ميكروبها و آفات است.
اگر به بهانه اينكه قاتل هيجان روانى پيدا كرده بگوييم او رها شود هيچ ضمانتى نيست كه در ديگر جنايتها اين بهانه مطرح نشود، چون تمام جنايتكاران در حال سلامت و آرامش روحى و فكرى دست به جنايت نمىزنند. با اين حساب تمام خلافكاران بايد آزاد باشند و جامعه سالم نيز تبديل به جنگل شود كه هركس بر اثر هيجان و دگرگونىهاى روحى و روانى، هركارى را بتواند انجام دهد. گمان نشود كه دنياى امروز، دنياى عاطفه و نوع دوستى است و قانون قصاص، قانونى خشن و ناسازگار با فرهنگ حقوق بشر دنياست.
همچنین در آیات دیگر قرآن میخوانیم «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیهِ سُلْطاناً» اگر کسی مظلوم کشته شود ما برای ولی او حق تسلط بر جان قاتل را قرار دادهایم. همین خدا که حق قصاص را به ولی دم میدهد، همین خدا هم میفرماید اگر فردی به ناحق انسانی را به قتل رساند، گویا همه مردم را به قتل رسانده است «مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا». یعنی اینقدر قبح کشتن یک انسان بیگناه زیاد است که این قتل به منزلهی کشتن همه بشر است.
حكم قصاص براى جامعه انسانى تأمين كننده حيات و زندگى است. اسلام در كنار حكم قصاص اجازه عفو و اخذ خونبها هم داده است تا به مصلحت اقدام شود. خداوند تبارک و تعالی قصاص را واجب نفرموده بلکه آن را یک حق برای ولی دم قرار داده که میتواند از آن استفاده کند یا نکند اگرچه همیشه در متون دینی و الهی به بخشش توصیه شده است و خداوند نیز ارحم الراحمین است.
منابع: تفسیر نور، تفسیر نمونه