ویرگول
ورودثبت نام
مختار سپهری فرید | Mokhtar Sepehri Farid
مختار سپهری فرید | Mokhtar Sepehri Faridای کاش تنها صدای خنده های بشر را شنیده بودم، بشری بدون جنگ، فقر، بیماری و تنهایی
مختار سپهری فرید | Mokhtar Sepehri Farid
مختار سپهری فرید | Mokhtar Sepehri Farid
خواندن ۱۹ دقیقه·۴ سال پیش

3. نقد و بررسی پند های مسیح از زبان متی

 متی
متی

قبل از اینکه به نوشتن علاقه پیدا کرده باشم، خواندن بخش بزرگی از زندگی من بود؛ اکنون نیز هست اما مثل گذشته ها زمان کافی برای اینکار ندارم. من در میان کتابهای فلسفی، تاریخ و ادبیات کم پرسه نزدم. در این میان، موضوعی که همیشه برایم جذاب بوده، پند و اندرز انسان های معروف جهان است. می خواهم ببینم آنها برای این زندگی چه پند و اندرزهایی داشته اند. یکی از اینها، شخصی است بنام عیسای مسیح. من او را نه در حد مسیحیان که می گویند خداست، دست کم او را یکی از معلمین بزرگ اخلاق می بینم. پس بر آن شدم اینبار پند و اندرزهای او را از کتاب مَتی، ترجمه ی هزاره ی نو انتخاب و گزینش کنم. پند و اندرزهایی که به دوازده یار خویش گفته است؛ یکی از آن دوازده یار، مَتی نام دارد:

" این است نامهای دوازده نفر. نخست، شمعون معروف به پطروس و برادرش آندریاس. یعقوب پسر زبدی و برادرش یوحنا. فیلیپس و برتولما. توما و متای خراجگیر. یعقوب پسر حلفای و تدای. شمعون غیور و یهودای اسخَریوطی که عیسی را تسلیم دشمن کرد.
متی. باب دهم، آیه های ۱ تا ۴ "

امیدوارم نقد و بررسی های مرا با تمام کم و کسرهای آن پذیرا باشید. یادآوری کنم، اینکه کسی به خدا باور دارد یا نه، دین وجود دارد یا نه، مسیح درست گفته است یا نه و سوالاتی از این دست، مربوط به این نقد نیست و به هیچ عنوان، من علم پاسخ به این موارد را در خودم نمی بینم. حتی در این نوشته ها کسی را رد یا پذیرا نمی باشم. لذا به دنبال این هستم که بدانم هر کس در خور شرایط خویش چطور به زندگی نگاه کرده است، یکبار از دید عیسای مسیح، باری دیگر از دید آلبر کامو و باری هم از نگاه خیام به دنیا نگاه می کنم و این راه را فکر می کنم ادامه دهم. به نظرم باید فهمید هر کس درخور دید جهان شمولی خویش، چطور جهان را می نگرد و برای این زندگی چه نظراتی دارد. خب، برویم سر وقت متی.
یکی از سوالات در زندگی این است. آیا واقعا کسی خدا را دیده است؟ خب نظر مسیح این است:

" خوشا به حال نرم خویان
زیرا آنان زمین را به میراث خواهند برد.
خوشا به حال گرسنگان و تشنگان عدالت
زیرا آنان سیر خواهند شد.
خوشا به حال رحیمان
زیرا بر آنان رحم خواهد شد.
خوشا به حال پاکدلان
زیرا آنان خدا را خواهند دید.
خوشا به حال صلح جویان
زیرا آنان فرزندان خدا خوانده خواهد شد.
خوشا به حال آنان که
در راه پارسایی آزار می بینند.
زیرا پادشاهی آسمان
از آنِ ایشان است.
متی. باب پنجم، آیه های ۳ تا ۱۰ "

یعنی بله، پاکدلان خدا را می بینند. بقیه به در خور ویژگی هایشان دستاوردی خواهند داشت. مثلا نرم خویان زمین را به ارث می برند یا تشنگان عدالت، عاقبت سیراب می شوند، آن که رحم دارد رحم می بیند، صلح طلب فرزند خدا خواهد بود و ... ؛ اما پاکدل است که در نهایت خدا را می بیند. اما پاکدل کیست؟ یاد شعری از مولانا افتادم که گفته بود:

" اندر دل من درون و بیرون همه او است
اندر تن من جان و رگ و خون همه اوست "

و این شعر فهم مرا از انسان پاکدل مد نظر مسیح _شاید _ کامل کرد و متوجه شدم چرا مسیح گفت پاکدلان خدا را می بینند نه هَمِگان. شاید چون بخاطر این ویژگی پاکدل است که نگاهش را از درون خویش که نزدیک ترین جهان انسانهاست آغاز می کند.
سوال بعدی من این بود. ما که هستیم؟ عیسای مسیح می گوید:

" شما نمک جهانید. اما اگر نمک خاصیتش را از دست بدهد، چگونه می توان آنرا باز نمکین ساخت؟ دیگر به کاری نمی آید جز آنکه بیرون ریخته شود و پایمال مردم گردد.
شما نور جهانید. شهری را که بر فراز کوهی بنا شده، نتوان پنهان کرد. هیچکس چراغ را نمی افروزد تا آنرا زیر کاسه ای بِنَهَد. بلکه آنرا بر چراغدان می گذارد تا نورش بر همه ی آنان که در خانه اند بتابد. پس بگذارید نور شما بر مردم بتابد تا کارهای نیکتان را ببینند و پدر شما را که در آسمان است بستایند.
متی. باب پنجم، آیه های ۱۳ تا ۱۶ "

می گوید نمک جهانیم. پس ما آمده ایم که جهان را خوشمزه کنیم. برای چه کسی؟ جواب سادست، برای دیگران؛ و اگر دیگران هم چنین کاری انجام دهند دنیا چه می‌شود؟ در ادامه دوباره به این مفهوم اشاره کرده بود که هیچکس چراغ را نمی افروزد تا آنرا زیر کاسه ای بنهد. بلکه آنرا بر چراغدان می گذارد تا نورش بر همه ی آنان که در خانه اند بتابد. مثلا هنرمندان، البته نه همه شان، آنان که رنگ و لعاب جهان را به نمایش می گذارند، آنانی که مسبب شادی و نشاط و سرزندگی دیگران می شوند، همان هایی که نور امید دیگران هستند، در حقیقت نمک جهانند و مسبب خوشمزگی برای دیگران. یا حقیقت جویان، زیرا با زدودن راه حل های سطحی و تعصبی و بدون پایه و اساس، مسبب از بین بردن تلخی تعصبات هستند.

شاید سوال شود، پس همین که نور و نمک جهان باشیم کفایت می کند؟ عیسای مسیح می گوید نه، مسئولیت خطیر تری بر عهده ی ما قرار داده اند، توسط که؟ مسیح می گوید پدرش، یعنی مسبب همه چیزهایی که در جهان وجود دارد:

" روزی مردی نزد عیسی آمد و پرسید: استاد، چه کار نیکویی انجام دهم تا حیات جاویدان داشته باشم؟ پاسخ داد: چرا درباره ی کار نیکو از من سوال می کنی؟ تنها یکی هست که نیکوست. اگر می خواهی به حیات راه یابی، احکام را به جای آور‌.
آن مرد پرسید: ‌کدام احکام را؟
عیسی گفت:
قتل مکن.
زنا مکن.
دزدی مکن.
شهادت دروغ مده.
پدر و مادر خود را گرامی دار.
همسایه ات را همچون خویشتن محبت نما.
متی. باب نوزدهم، آیه های ۱۶ تا ۲۰ "

اما مسئله فقط به اجرای احکامی که در بالا شمرده ختم نمی شود. او هفت مورد دیگر را مهم می پندارد.
نخست اینکه می پرسد آیا برادرت از تو چیزی به دل دارد؟ زیرا گفته است همه ی ما با هم برادر و خواهریم، لذا چیزی از یکدیگر می بایست بر دل نداشته باشیم:

" پس اگر هنگام تقدیم هدیه ات بر مذبح، به یاد آوری که برادرت از تو چیزی به دل دارد، هدیه ات را بر مذبح واگذار و نخست برو و با برادر خود آشتی کن و سپس بیا و هدیه ات را تقدیم نما. با شاکی خود که تو را به محکمه می برد، تا هنوز با وی در راه هستی، صلح کن، مبادا تو را به قاضی سپارد و قاضی تو را تحویل نگهبان دهد و به زندان افتی.
متی. باب پنجم، آیه های ۲۳ تا ۲۵ "

دوم اینکه می گوید به هیچ عنوان سوگند مخورید و دلیل آنرا اینطور بیان می کند:

" و باز شنیده اید که به پیشینیان گفته شده سوگند خود را مشکن، بلکه به سوگندهای خود به خدا وفا کن؟ اما من بشما می گویم، هرگز سوگند مخورید، نه به آسمان، زیرا که تخت پادشاهی خداست، و نه به زمین، چون کرسی زیر پای اوست، و نه به اورشلیم، زیرا که شهر آن پادشاه بزرگ است؛ و به سر خود نیز سوگند مخور، زیرا حتی مویی را سفید یا سیاه نمی توانی کرد. پس "بله" شما همان "بله" باشد و "نهِ" شما "نه"
زیرا فزون بر این شیطانی است.
متی. باب پنجم، آیه های ۳۳ تا ۳۷

و سوم اینکه بهتر است به داد هم برسیم:

" اگر کسی مجبورت کند یک میل با او بروی، دو میل همراهش برو. اگر کسی از تو چیزی بخواهد، به او بده و از کسی که از تو قرض خواهد، روی مگردان.
متی. باب پنجم، آیه های ۴۱ و ۴۲"

و چهارم اینکه اگر می توانی فقط به کسانی که به تو محبت دارند محبت نکن، بلکه تا توان داری بر همگان محبت خود را ارزانی دار:

"شنیده اید که گفته شده همسایه ات را محبت نما و با دشمنت دشمنی کن؟ اما من بشما می گویم دشمنان خود را محبت نمایید و برای آنان که بشما آزار می رسانند دعای خیر کنید، تا پدر خود را که در آسمان است، فرزندان باشید. زیرا او آفتاب خود را بر بدان و نیکان می تاباند و باران خود را بر پارسایان و بدکاران می باراند. اگر تنها آنان را محبت کنید که شما را محبت می کنند، چه پاداشی خواهید داشت؟ آیا حتی خراجگیران چنین نمی کنند؟ و اگر تنها برادران خود را سلام گویید، چه برتری بر دیگران دارید؟ مگر حتی بت پرستان چنین نمی کنند؟ پس شما کامل باشید چنانکه پدر آسمانی شما کامل است.
متی. باب پنجم، آیه های ۴۳ تا ۴۸ "

و پنجم اینکه اگر چنین احکامی را به جا آوردی، دعا خواندی یا روزه گرفتی، حواست باشد که کارهای نیک خود را جار نزنی:

" پس هنگامی که صدقه می دهی، جار مزن، چنان که ریاکاران در کنیسه ها و کوچه ها می کنند تا مردم آنها را بستایند. آمین بشما می گویم، اینان پاداش خود را به تمامی یافته اند. پس تو چون صدقه می دهی، چنان کن که دست چپت از آنچه دست راستت می کند آگاه نشود، تا صدقه ی تو در نهان باشد، آنگاه پدرِ نهان بینِ تو، به تو پاداش خواهد داد.
متی. باب ششم، آیه های ۲ تا ۴
هنگامی که روزه می گیرید، مانند ریاکاران ترشرو مباشید، زیرا آنان حالت چهره ی خود را دگرگون می کنند تا نزد مردم، روزه دار بنمایند. آمین به شما می گویم، که پاداش خود را به تمامی یافته اند. اما تو چون روزه می گیری، به سر خود روغن بزن و صورت خود را بشوی. تا روزه ی تو بر مردم عیان نباشد، بلکه بر پدر تو که در نهان است، و پدر نهان بین تو، به تو پاداش خواهد داد.
متی. باب ششم، آیه های ۱۶ تا ۱۸ "

و ششم اینکه به هیچ عنوان کسی را داوری نکنید:

" داوری نکنید تا بر شما داوری نشود. زیرا به همان گونه که بر دیگران داوری کنید، بر شما نیز داوری خواهد شد و با همان پیمانه که وزن کنید، برای شما وزن خواهد شد.
متی. باب هفتم، آیه های ۱ و ۲

و هفتمین پندی که عیسای مسیح می دهد:

پس با مردم همان گونه رفتار کنید که می خواهید با شما رفتار کنند. این است خلاصه ی تورات و نوشته های انبیا.
متی. باب هفتم، آیه ی ۱۲ "

بعد از پایان مواردی که در بالا شمردیم، مسیح از رابطه ی انسان با خدا حرف می زند. عیسای مسیح می گوید راهی غیر از دعا خواندن نداریم:

" اما تو، هنگامی که دعا می کنی به اتاق خود برو، در را ببند و نزد پدر خود که در نهان است، دعا کن. آنگاه پدر نهان بین تو، به تو پاداش خواهد داد.
همچنین هنگام دعا، عباراتی تو خالی تکرار مکنید، آنگونه که بت پرستان می کنند، زیرا می پندارند به سبب زیاده گفتن، دعایشان مستجاب می شود. پس مانند ایشان مباشید، زیرا پدر شما پیش از آنکه از او درخواست کنید، نیازهای شما را می داند.
متی. باب ششم، آیه های ۵ تا ۸ "

یعنی خدا می داند چه می خواهی، نیازهای تو را می فهمد و حتی از پیش برایت تدارک نیز دیده است. اما در دعا کردن ما از چه دعا بخوانیم؟ متی گفته از عیسای مسیح همیشه این سه عبارت را می شنیده است:

" ... نان امروز ما را امروز به ما عطا بفرما.
و قرض های ما را ببخش،
چنانکه ما نیز قرضداران خود را می بخشیم.
و ما را در آزمایش میاور،
بلکه از آن شرور رهاییمان ده ...
متی. باب ششم، آیه های ۹ تا ۱۳ "

یعنی دست کم برای نان، بخشایش و عدم آزمایش دعا کن. اما در بخشایش می گوید راهی بهتر از دعا کردن هم وجود دارد:

" اگر خطاهای مردم را ببخشید، پدر آسمانی شما نیز شما را خواهد بخشید اما اگر خطاهای مردم را نبخشید، پدر شما نیز خطاهای شما را نخواهد بخشید.
متی. باب ششم، آیه های ۱۴ و ۱۵
سپس پطرُس نزد عیسی آمد و پرسید: سرور من، تا چند بار اگر برادرم به من گناه ورزد، باید او را ببخشم؟ آیا تا هفت بار؟
عیسی پاسخ داد: به تو می گویم نه هفت بار، بلکه هفتاد و هفت بار!
متی. باب هجدهم، آیه های ۲۱ و ۲۲ "

در ادامه می گوید همین که پند مرا گوش دهید کافیست، نمی خواهد مرا سرورم سرورم خطاب کنید. پندهای من برای خریداری احترام و تکریم نخواهند بود:

" هر که مرا سرورم سرورم خطاب کند به پادشاهی آسمان راه نمی یابد، بلکه تنها آنکه اراده ی پدر مرا که در آسمان است، بجا آورد.
متی. باب هفتم، آیه ی ۲۱
پس هر که این سخنان مرا بشنود و به آنها عمل کند، همچون مرد دانایی است که خانه ی خود را بر سنگ بنا کرد. چون باران بارید و سیل ها روان شد و بادها وزید و بر آن خانه زور آورد، خراب نشد زیرا بنیادش بر سنگ بود.
متی. باب هفتم، آیه های ۲۴ و ۲۵ "

در ادامه متی می گوید همه به سخنان پیشوای او احتیاجی ندارند. زیرا خیلی ها هستند که پندها را نشنیده اند اما اعمال آنها نشان می دهد که محتاج به راهنمایی نخواهند بود:

" روزی عیسی در خانه ی متی بر سر سفره نشسته بود که بسیاری از خراجگیران و گناهکاران آمدند و با او و شاگردانش همسفره شدند. چون فریسیان این را دیدند، به شاگردان وی گفتند: چرا استاد شما، با خراجگیران و گناهکاران غذا می خورد؟
چون عیسی اینرا شنید گفت: بیمارانند که به طبیب نیاز دارند، نه تندرستان.
متی. باب نهم، آیه های ۱۰ تا ۱۲ "

و انسان، بعد پذیرش پندهای او چه سرگذشتی خواهد داشت؟ مگر ما نگرانی های بزرگتری نداریم؟ بله، داریم. مردی که باید از زمین سخت غذا بدست بیاورد، نگران زن و فرزند باشد و برای این همه مشکلات زمینی، رنج ها و مشکلات راه حل پیدا کند. تکلیف این موارد چه می شود؟

" پس نگران نباشید و نگویید چه بخوریم یا چه بنوشیم و یا چه بپوشیم. زیرا اقوام دور از خدا در پی همه ی این گونه چیزهایند، اما پدر آسمانی شما می داند که بدین همه نیاز دارید. بلکه نخست در پی پادشاهی خدا و انجام اراده ی او باشید، آنگاه همه ی اینها نیز بشما عطا خواهد شد.
پس نگران فردا مباشید، زیرا فردا نگرانی خود را خواهد داشت. مشکلات امروز برای امروز کافی است!
متی. باب ششم، آیه های ۳۱ تا ۳۴ "

بدیهی است که گفته ما نمی توانیم نگران نباشیم، اما تصدیق کرده لااقل می توانیم نگرانی های خود را به امروز موکول کنیم و نگران فردا نباشیم. در ادامه می گوید به جای نگرانی بخواهید و بجویید و بکوبید:

" بخواهید، که بشما داده خواهد شد. بجویید، که خواهید یافت، بکوبید که در به رویتان گشوده خواهد شد.
زیرا هر که بخواهد، به دست آورد و هر که بجوید، یابد و هر که بکوبد، در به رویش گشوده شود.
متی. باب هفتم، آیه های ۷ و ۸ "

که اگر ایمان داشته باشید به هر آنچه در زندگی می خواهید، می رسید:

" زنی که دوازده سال از خونریزی رنج می برد، از پشت سر به عیسی نزدیک شد و لبه ی ردای او را لمس کرد. او با خود گفته بود: اگر حتی به ردایش دست بزنم، شفا خواهم یافت.
عیسی برگشته، او را دید و فرمود: دخترم دل قوی دار، ایمانت تو را شفا داده است.
از آن ساعت زن شفا یافت.
متی. باب نهم، آیه های ۲۰ تا ۲۲ "


یعنی مسبب تغییر، خود آن زن بود که از ایمانش برای تغییر استفاده کرد نه عیسای مسیح.

" آنگاه شاگردان نزد عیسی آمدند و در خلوت از او پرسیدند: چرا ما نتوانستیم آن دیو را بیرون کنیم؟ پاسخ داد: از آن رو که ایمانتان کم است. آمین، به شما می گویم، اگر ایمانی به کوچکی دانه ی خردل داشته باشید، می توانید به این کوه بگویید از اینجا به آنجا منتقل شو، منتقل خواهد شد و هیچ امری برای شما نا ممکن نخواهد بود.
متی. باب هفدهم، آیه های ۱۹ و ۲۰
اگر ایمان داشته باشید و شک نکنید، نه تنها می توانید آنچه بر درخت انجیر گذشت انجام دهید، بلکه هر گاه به این کوه بگویید از جا کنده شده، به دریا افکنده شو، چنین خواهد شد. اگر ایمان داشته باشید، هر آنچه در دعا درخواست کنید، خواهید یافت.
متی. باب بیست و یکم، آیه های ۲۱ و ۲۲ "


در ادامه می گوید چه کسی راه درست را نشان می دهد و کدامین نفر پند نادرست می دهد؟ در جهانی که امروز هر کس ساز این دارد که یکّه و تنها حل مشکلات جهان را می داند و راه درست و پند کارآمد را می گوید، از کجا بفهمیم کدامین راه بر ما کارگر است؟ گویا همین سوال را از او می پرسند. او جواب می دهد از دو راه، نخست اینکه هر پند را از میوه هایش خواهید شناخت:

" از پیامبران دروغین بر حذر باشید. آنان در لباس گوسفندان نزد شما می آیند، اما در باطن گرگان درنده اند. آنها را از میوه هایشان خواهید شناخت. آیا انگور را از بوته ی خار و انجیر را از علف هرز می چینند؟ به همین سان، هر درخت نیکو میوه ی نیکو می دهد، اما درخت بد میوه ی بد. درخت نیکو نمی تواند میوه ی بد بدهد و درخت بد نیز نمی تواند میوه ی نیکو آورد. هر درختی که میوه ی خوب ندهد، بریده و در آتش افکنده می شود. بنابراین آنان را از میوه هایشان خواهید شناخت.
متی. باب هفتم، آیه های ۱۵ تا ۲۰ "

دوم اینکه انسان هر چقدر ظاهر خود را بیاراید، چهره ی واقعی او نمایان خواهد شد و عاقبت انسان از آنچه درونش دارد پرده برمی دارد:

" شخص نیک، از خزانه ی نیکوی دل خود نیکویی بر می آورد و شخص بد، از خزانه ی بد دل خود، بدی. اما من بشما می گویم که مردم برای هر سخن پوچ که بر زبان برانند، در روز داوری حساب خواهند داد. زیرا با سخنان خود تبرئه خواهید شد و با سخنان خود محکوم خواهید گردید.
متی. باب دوازدهم، آیه های ۳۵ تا ۳۷ "

انسان وقتی مسیر کمال را طی می کند نمی داند در مسیری که هست کدام رفتار و خصلتش دستخوش کمال شده و کدامش نه، حتی امکان دارد در مسیر کمال چند خصلت بد جدید در ما دوباره پدیدار شود. عیسای مسیح مثال جالبی در این باره دارد:

" مگر تو بذر خوب در مزرعه ات نکاشتی؟ پس علف سمی از کجا آمد؟ در جواب گفت: این کار دشمن است. غلامان از او پرسیدند: آیا می خواهی برویم و آنها را جمع کنیم؟ گفت: نه. اگر بخواهید علفهای سمی را جمع کنید، ممکن است گندم را نیز با آنها از ریشه برکنید. بگذارید هر دو تا فصل درو، نمو کنند. در آن زمان به دروگران خواهم گفت که نخست علفهای سمّی را جمع کرده دسته کنند تا سوزانده شود، سپس گندم ها را گرد آورده، به انبار من بیاورند.
متی. باب سیزدهم، آیه های۲۴ تا ۳۰ "

برداشت من این بود. ما بذر خوب در وجود خویش می کاریم. به این امید که در ما گندم زاری بِرویَد که زیر نور خورشید برقصد و طلایی باشد. اما لا به لای این گندم زار، علفزارهای زشت و سمی هم رشد می کند و می تواند تمام مزرعه ی درون را نابود سازد. این اتفاق نباید باعث شود دست از کشت و زرع جهان درونی برداریم. عیسای مسیح می گوید شما مسیر رشد خود را بروید. اما آماده ی این باشید که با هر بار رشد گندم زارتان، یکبار علفزارهای سمی را از مزرعه ی درونتان جمع کنید، زیرا گندم زار بدون علفزارهای سمی نخواهند بود. اما نوید می دهد که گاهی هم در این مزرعه داری اتفاق بهتری می تواند بیفتد:

" پادشاهی آسمان همچون دانه ی خردلی است که کسی آن را گرفت و در مزرعه اش کاشت. با اینکه دانه ی خردل از همه ی دانه ها کوچکتر است، اما چون می رویَد بزرگتر از همه ی گیاهان باغ شده، به درختی بدل می شود، چندان که پرندگان آسمان آمده، در شاخه هایش آشیانه می سازند.
متی. باب سیزدهم، آیه های ۳۱و ۳۲ "

و چه دنیای عجیبی است درون ما انسانها. عیسای مسیح می گوید باید بیشتر جانب احتیاط را گرفت:

" آنچه به دهان آدمی داخل می شود او را نجس نمی سازد، بلکه آنچه از دهان او بیرون می آید، آن است که آدمی را نجس می سازد.
متی. باب پانزدهم، آیه ی ۱۱
زیرا
آنچه از دهان بیرون می آید، از دل سرچشمه می گیرد و این است آنچه آدمی را نجس می سازد. زیرا از دل است که افکار پلید، قتل، زنا، بی عفتی، دزدی، شهادت دروغ و تهمت سرچشمه می گیرد.
متی. باب پانزدهم، آیه های ۱۸ و ۱۹ "

و سوال آخر اینکه چرا یکی در دنیا بیشتر دارد یکی از نعمت کمتری برخوردار است؟ عیسای مسیح داستانی در این رابطه تعریف کرده است:

" زیرا پادشاهی آسمان صاحب باغی را می ماند که صبح زود از خانه بیرون رفت تا برای تاکستان خود کارگرانی به مزد بگیرد. او با آنان توافق کرد که روزی یک دینار بابت کار در تاکستان به هر یک بپردازد. سپس ایشان را به تاکستان خود فرستاد. نزدیک ساعت سوم از روز، دوباره بیرون رفت و عده ای را در میدان شهر، بیکار، ایستاده دید.
به آنان نیز گفت: شما هم به تاکستان من بروید و آنچه حق شماست به شما خواهم داد. پس آنها نیز رفتند. باز نزدیک ساعت ششم و نهم بیرون رفت و باز چند تن دیگر را بی کار، ایستاده دید. از آنان پرسید: چرا تمام روز در اینجا بی کار ایستاده اید؟
پاسخ دادند: چون هیچکس ما را به مزد نگرفت.
به آنان گفت: شما نیز به تاکستان من بروید و کار کنید.
هنگام غروب، صاحب تاکستان به مباشر خود گفت: کارگران را فراخوان و از آخرین شروع کرده تا به اولین، مزدشان را بده.
کارگرانی که در حدود ساعت یازدهم به سر کار آمده بودند، هر کدام یک دینار گرفتند. چون نوبت به کسانی رسید که پیش از همه در آمده بودند، گمان کردند که بیش از دیگران خواهند گرفت. اما به هر یک از آنان نیز یک دینار پرداخت شد. چون مزد خود را گرفتند، لب به شکایت گشوده، به صاحب تاکستان گفتند: اینان که آخر آمدند، فقط یکساعت کار کردند و تو آنان را با ما که تمام روز زیر آفتاب سوزان زحمت کشیدیم، برابر ساختی!
او رو به یکی از آنان کرد و گفت: ای دوست، من به تو ظلمی نکرده ام. مگر قرار ما یک دینار نبود؟ پس حق خود را بگیر و برو. من می خواهم به این آخری مانند تو مزد دهم. آیا حق ندارم با پول خود آنچه می خواهم بکنم؟ آیا چشم دیدن سخاوت مرا نداری؟
پس آخرین ها اولین خواهند شد و اولین ها آخرین.
متی. باب بیستم. آیه های ۱ تا ۱۶ "

و این خلاصه ای از پندهای انجیل متی بود. امیدوارم از نقد و بررسی این کتاب نهایت استفاده را کرده باشید.

پایان

۴
۲
مختار سپهری فرید | Mokhtar Sepehri Farid
مختار سپهری فرید | Mokhtar Sepehri Farid
ای کاش تنها صدای خنده های بشر را شنیده بودم، بشری بدون جنگ، فقر، بیماری و تنهایی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید