
در سری نقد و بررسی نوشته های معروف دنیا، اینبار سری زدم به نامه ای که انیشتین در خلال به قدرت رسیدن آلمان نازی، به روزولت رئیس جمهور وقت آمریکا نوشته بود، یعنی سال ۱۹۳۹.
البته نامه را سیلارد نوشته بود و آلبرت انیشتین چون معروف بود، آنرا امضا کرد که به تاثیرگذاری آن بیفزاید.
انیشتین متوجه شده بود دانشمندانی در آلمان در چند قدمی تولید سلاح اتمی قرار گرفته اند. این موضوع برای کسی که از نزدیک شاهد رفتار نازی ها شده بود بی شک غیر قابل تحمل بود. نازی ها بدون سلاح هسته ای به دختر و پسر، کوچک و بزرگ رحم نکرده بودند، چه برسد به اینکه اورانیوم را به بمب اتمی تبدیل کنند و ارتشی قدرتمند تر از پیش تدارک ببینند.
انیشتین به رقیب دیرینه ی آلمان، یعنی روزولت که آن موقع ها رئیس جمهور آمریکا بود نامه ای ارسال می کند که در آن از وحشت و چیزی که قرار است دنیا با آن روبرو گردد اخطار می دهد:
جناب آقای رئیس جمهور
برخی از کارهای اخیر انجام شده توسط فرمی و زیلار که بصورت دست نویس به من منتقل شده اند، مرا به این نتیجه می رسانند که عنصر اورانیوم ممکن است در آینده ای بسیار نزدیک به منبع جدید و مهمی از انرژی تبدیل شود. برخی از جنبه های شرایط پیش آمده نشان می دهد که لازم است دولت شما هوشیار باشد و در صورت لزوم، اقدام سریعی انجام دهد.
من مطلع ام که دولت آلمان مدتی است که بطور قابل توجهی از تحقیقات درباره ی اورانیوم حمایت می کند. اینکه آنها پیش از ایالات متحده به این تحقیقات دست یابند، ممکن است پیامدهای بسیار جدی داشته باشد.
ممکن است و در واقع بسیار محتمل است که بمب های بسیار قدرتمندی از نوع جدید ساخته شوند. یک بمب از این نوع، که با کشتی حمل شده و در یک بندر منفجر شود، ممکن است به راحتی کل آن بندر و بخشی از منطقه ی اطراف آنرا نابود کند. با این حال، ممکن است چنین بمب هایی برای حمل از طریق هوا بسیار سنگین باشند.
برخی از جنبه های شرایط پیش آمده نشان می دهد که لازم است دولت شما هوشیار باشد و در صورت لزوم، اقدام سریعی انجام دهد. مطلع شده ام که دولت بریتانیا اخیراً صادرات اورانیوم از معادن چکسلواکی را که اکنون در دست آلمان هاست، محدود کرده است.
یکی از مهم ترین اقداماتی که فوراً می توان انجام داد، تأمین منابع موجود سنگ اورانیوم است. دیگری تشویق و تأمین مالی تحقیقات درباره ی امکان های عملی واکنش های زنجیره ای هسته ای و تولید اورانیوم ۲۳۵ است.
به نظر من بسیار مهم است که دولت شما به این مسائل توجه کند و اگر شواهد آن را موجه بدانند، گام های لازم را که ممکن است در جهت منافع عمومی باشد، بردارد.
با احترام بسیار،
(امضا) آلبرت اینشتین
آیا نگرانی انیشتین اشتباه بود؟ خیر، به نظرم اجتناب ناپذیر بود. زیرا از نزدیک شاهد مجرمیت ارتش نازی با مردم شده بود.
بعد از این نامه، یک سلسله اتفاقاتی رخ دادند که منجر به برپایی پروژه ی منهتن شدند، پروژه ای که در آن، دانشمندان زیادی با حمایت ارتش آمریکا گرد یکدیگر جمع شدند، از جمله اوپنهایمر و لوئیس اسلوتین.
در نهایت بمب اتم توسط آنها ساخته شد و نقد اتفاقات آنرا تاریخ بر عهده گرفت، اما سوال اینجاست، مگر انیشتین گفته بود ژاپن را بمباران کنند؟
و اینکه اگر نازی ها به سلاح هسته ای دست پیدا می کردند آیا سرنوشت جهان جور دیگری رقم می خورد؟
بعد ها انیشتین و اوپنهایمر و شاید بیشتر اعضای پروژه ی منهتن، دچار عذاب وجدان شدند. اگر من انیشتین را ملاقات کرده بودم، در آن روزهایی که خود را مقصر فاجعه ی ژاپن می دانست، شاید می پرسیدم، اگر به روزولت نمی گفتی، و نازی ها کاری که آمریکا با ژاپن کرد را با آمریکایی ها می کردند، آنگاه تو دوباره دچار عذاب وجدان نمی شدی که چرا نگفته بودم آنها چاره ای بیندیشند؟
پندی که این داستان برای من داشت، این بود که بعضی تصمیمات، اجتناب ناپذیرند و سرنوشت قدرتمند تر از معیار سنجش و نگرانی انسانها کار میکند. به نظرم، چه با نامه، چه بدون نامه ی انیشتین، بمب اتم به هر حال ساخته می شد و بالاخره حماقت بشر صدها هزار قربانی می ساخت. هنوز هم این جریان تمام نشده و حماقت بشر عمیق تر شده و من واقعا از این موضوع واهمه دارم.
منبع نامه:
https://www.atomicarchive.com/resources/documents/beginnings/
پایان