در این پست دنبالهدار، قراره ۱۲ قانون یادگیری بهتر برنامهنویسی رو با هم مرور کنیم. با ما همراه باشید تا قانون اول یا همون قانون ۲۰ دقیقه رو بهتر بشناسیم. البته این قانون رو میتونید برای هر عادت جدید دیگهای هم به کار ببرید.
یادگیری برنامهنویسی یه جورایی شبیه باشگاه رفتنه. حتی اگه یکی از روزهای آخر هفته رو به باشگاه اختصاص بدی و کل روز رو ورزش کنی، نمیتونی انتظار تغییر قابل ملاحظهای توی بدنت داشته باشی. روش بهتر اینه که با صرف زمان کمتر ولی هر روز، ورزش کنی. برنامهنویسی هم همین طوره. هر چی زمانهایی که برای یادگیری صرف میکنی منظمتر باشن، احتمال اینکه عضلههای برنامهنویسیت زودتر بزنن بیرون بیشتره.
اما مسئله اصلی اینه که توی این روزگار شلوغ و پر از حواس پرتی، کی وقت میکنی بشینی پای یادگیری یه تکنولوژی یا زبان جدید؟ وقتی تمام وقت مشغول کار هستی، یا پیش خانواده وقت میگذرونی، کی میتونی بشینی یه گوشه و به این عادت «کدنویسی روزانه» ادامه بدی؟
وقتی شغل داری، یعنی یه قسمت از شبانه روز رو بهش اختصاص دادی، به غیر از اون، فعالیتهای روزانه مثل درست کردن و خوردن غذا، نظافت و ... رو هم داری. به علاوه ۸ ساعت خواب به طور معمول. حالا اگه توی شهر پر ترافیکی هم باشی که یه زمانی رو هم باید برای رفت و آمد بین خونه و محل کار در نظر بگیری. دیگه تهش چی میمونه؟
احتمالا تو این حالت، سختترین کار اینه که به مغز خستهات بگی باهات کنار بیاد و ۲ ساعت هم کدنویسی یاد بگیره در صورتی که میتونست راحت بشینه و قسمت جدید سریال مورد علاقهات رو ببینه.
اما این همه قدرت مغز ما نیست. ما به عنوان انسان، چیزی شبیه اینرسی توی رفتارهامون داریم که باعث میشه تغییر از یک حالت به حالت دیگه رو خیلی سخت انجام بدیم. این میتونه برای ما نکته منفی حساب بشه، چون ما در شبانه روز، ۲۴ ساعت بیشتر نداریم. اما ما این قدرت رو هم داریم که ورق رو به نفع خودمون برگردونیم. معمولا این طوریه که وقتی کاری رو شروع نکردیم، خیلی سخت به نظر میرسه ولی وقتی استارت کار رو زدیم و ذهنمون رو درگیرش کردیم، دیگه فکرمون سمت تلویزیون، سریال و ... نمیره.
چطور میتونیم از این قضیه به نفع خودمون استفاده کنیم؟ ابتدا باید بدونید که تغییر از کاری که در حال انجام اون هستید به یک کار دیگه، خیلی سخت هست و انگیزه زیادی میخواد. اگه وقتی میرسی خونه، خودتو پرت میکنی جلوی تلویزیون و شروع میکنی فیلم و سریال دیدن، همون موقع اون روز رو تموم شده حساب کن. این قضیه به خاطر اینه که تغییر کار در حال انجام، غیر از وقتی که به خاطر خوردن و خوابیدن (یا بقیه عواملی که به تکامل ما مربوط میشن) باشه، کار حضرت فیله.
به همین خاطر، لحظهای که پاهات رو میذاری خونه و وارد محیط جدید میشی، مهم ترین لحظه است. توی این لحظه است که باید خودت رو قانع کنی که قراره فقط ۲۰ دقیقه بشینی پای کدنویسی. وقتی این کار رو انجام بدی، احتمالا موفق میشی اینرسی رو به نفع خودت استفاده کنی و یه ساعت یا بیشتر به همون کاری که داشتی تا الان میکردی ادامه بدی. هیچ مغزی، یه فعالیت ۲۰ دقیقهای رو غیر قابل انجام نمیدونه، بنابراین میتونین مغزتون رو عادت بدین که از کل زمان خالی بعد از ظهر، به نفع یادگیری بیشتر استفاده کنید.
اگر هم بعد ۲۰ دقیقه خسته شدین، که باز از هیچی بهتره. شما تسک اون روز رو انجام دادید و حالا میتونید به استراحت یا کارهای دیگه مورد نظرتون بپردازید.
قدم بعدی، تغییر این کار به یک عادته. تحقیقها نشون میدن برای ایجاد یک عادت جدید، باید اون کار رو تقریبا یک ماه انجام بدین. فرض کنید وارد یک اتاق میشید که ۵ تا نقاشی مکمل هم روی دیوار نصب شده. ۴ تا از اونها کاملا نسبت به هم تراز شدن، ولی یکیشون یه مقدار کج نصب شده و تصویر کلی رو خراب کرده. در این صورت دوست ندارید اون یه دونه رو هم صاف کنید؟
حالا بیایید یه تقویم رو در نظر بگیریم به این صورت: هر روزی که کار جدید رو انجام دادید، یک خط روی اون روز میکشید، و اگر یک کار رو هر روز پشت سر هم انجام دادید، اون خط رو ادامه میدید. یه ارادهای در این حالت وجود داره که ترغیب میشید این خط رو نشکنید، و این اراده، عامل ایجاد یک عادت جدید هست. وقتی این وضعیت رو ایجاد کنید، خیلی وقتها ممکنه به هر دلیلی حوصله یا زمان کافی برای کدنویسی یا هر عادت دیگهای که در حال پرورش اون هستید رو نداشته باشید اما به خاطر اینکه اون خط ادامه دار رو خراب نکنید، سعی میکنید حداقل یه کمی وقت خالی کنید برای کامل کردن تسک اون روز.