چند باری بوق خورد، تلفن را برداشت و من گفتم: سلام قربان، جهت آگهی استخدامی که در سایت گذاشتید مزاحم میشوم،ممکن است کمی در مورد کارتون توضیح بدید؟
آن طرف تلفن گفت: باید حضوری تشریف بیارید، از پشت تلفن که نمیشه!
بررسی آگهی های استخدامی باعث اطلاع از شرایط بازار کار و آگاه تر شدن میشه. خیلی اوقات آگهی هایی می بینم که شرایطی رو طلب میکنند که بیشتر جنبه طنز داره تا آگهی های کاری، که از چند نمونه از آنها اسکرین شات گرفتم و لحظات شادی رو میخواهم با شما به اشتراک بزارم.
البته در این آگهی استخدامی شرایطی را می خواهند که هر بند از آن مربوط به یک رشته تحصیلی جداگانه هست! طراحی با سالید ورک و تراشکاری مربوط به بچه های مکانیک هست و تسلط به میکروکنترلر ها برای بچه های الکترونیک و تعمیر ماشین های صنعتی مربوط به بچه های ابزارسازی و ماشین سازی و همچین+ آیلتس 5 و از همه جالب تر اینکه باید 27 سال سن داشته باشید و کارت پایان خدمت که اگر دو سال را از این سن کم کنید یعنی باید تا 25 سالگی این همه توانایی را یکجا کسب کنید و درآخر سر با کوهی از علم و دانش و تجربه بروید با حقوق وزارت کار و دفترچه بیمه تامین اجتماعی( چه شرایط فوق العاده ای!) مشعول به کار در یک دفتر اجاره 4 متری در زیر زمین یکی از مجتمع های اداری تهران شوید!
من که با دیدن این آگهی اسختدامی یاد شغل شریف فروشندگی مواد مخدر می افتم، شما رو نمیدونم!
(اینکه چرا در بخش مهندسی این آگهی رو داده احتمالا مهندس شیمی میخواسته اشتباهی تو مهندس برق گذاشته!)
بیایید یک محاسبه کوچکی برای آن کارشناس ارشد مدیریت انجام بدهیم
پیش دانشگاهی:1 سال
لیسانس:4 سال
فوق لیسانس:2 سال
خدمت سربازی:2سال
سابقه کاری مورد نیاز:6 سال
جمع موارد بالا 13 سال
خوب اگه فردی در هجده سالگی بتونه بره دانشگاه شریف پس شرط سنی خواسته شده باید در بهترین حالت 31 ساله باشد حالا از این موضوع بگذریم که مجموعه ای که نمی تواند یک حساب و کتاب ساده را انجام بده چرا اسم دانش بنیان روی خودشون گذاشتن، اما سوال اصلی اینه که چرا دانش آموخته دانشگاه شریف باید از یک شهر دیگر مهاجرت کنه به تبریز جهت استخدام در شرکت کاملا معتبر! ( به نقل از خود آگهی)
خوب همونطور که مشاهده میکنید توضیحات جامع هست!
خیلی ها دکتربازی دوست دارند اما دولت اجازه نمیده که هرکسی دلش خواست بدون داشتن تخصص و تحصیلات مطب بزنه، در مورد اشتغال هم باید وضعیت به همین صورت باشه خیلی ها از مدیربازی و ادای آدمای موفق رو درآوردن خوششون میاد اما خیلی از این رفتارها متاسفانه وقت و سرمایه و انگیزه های زیادی رو تهدید میکنه، شرکتی که حتی نیروی مورد نیازش براش کاملا بی ارزش هست که از پشت تلفن حاضر نیستن براش وقت بزارن و ازش میخوان که حضوری بیاد؛ گذشته از وقتی که باید یک آدم بیکار برای هر موقعیت کاری و فرم پر کردن مجبوره بده؛ هزینه رفت و آمدش به مصاحبه های مختلف سر به فلک میزنه.
در جلسه ای کارفرمایی میگفت جوانهای علاف باید از خداشونم باشه که همین کارها به لطف همایونی ما به وجود اومده، الان هیچ کاری نیست، منم در جواب گفتم درسته کار کم شده اما فراموش نکنید کارهای معقول و منطقی کم شده وگرنه بازار حمالی که از قدیم داغ بوده و هست((درسته منو اون سال از اتاق بیرون انداختن اما چیزی از ارزش های تیم ملی ما کم نشد.))
بنظرم اینکه میگن بازار ایران نسبت به عراق و افغانستان حجم بیشتری داره واقعیت نداره و آمار غلط هست بلکه میشه گفت بازار ایران یک سیرک پر حاشیه است! البته این شرایط تنها محدود به بازارکار نیست و همه ما زیاد دیدیم آدم هایی که تیپ های اروپایی میزنن و لنزهای رنگی میزارن واصطلاح های خارجی به کار میبرن... اما تفکر و رفتارشون از ظاهرشون یک قرن عقب تره، واقعا نباید به ظاهر خیلی از آگهی های استخدامی اعتماد کرد و هر آگهی ارزش زنگ زدن و وقت گذاشتن رو نداره و حتی وقتی جایی استخدام شدید و احساس کردید که اونجا جای شما نیست و یا کارفرمای شما نمی دونه از شما دقیقا چی میخواد بهتره به فکر تغییر محیط باشید.
خیلی علاقه داشتم در مورد شرکت هایی که ترموسات مونتاژ میکنن و کسب و کارشون رو هم رده اپل و IBM میدونن و شرایط ویژه ای که دارن بنویسم که انشالله در فرصت بعدی...