قاصدک هان !چه خبر آوردی؟
خبر از مرگ؟ خبر از جنگ ؟خبر از قحطی و فقر ؟
خبر از اینکه جهان در بر یک بیماریست؟
یا از اینکه دگر نیست آرامش و صلح
خبر از اینکه دگر آب نمانده در شهر
یا از اینکه شده خشکسالی و قحطی در شهرج
خبر از اینکه گرانی همه جا باب شده
شرف و علم از مد افتاده شده
همه شهر به دنبال و پی پول هستند
دل به شاهین ترازو عدالت بستند
متنـ
قاصدک بگو
به قول شاملو شکنجه پنهان سکوتت را آشکارا کن و حرف بزن
از شهری بگو که مردمانش همه یکسانند
از شهری که با جنگ غریبه است با گشنگی غریبه است با نا امیدی غریبه و نا آشناست
بچه های که همه شادند و تنها دغدغه شان بازیست. آرزو های دور درازی دارند ایده ها و استعداد های عجیبی دارند
از مردانی که شرمنده نیستند و خوشحالند و دغدغه شان فوتبال است
از زنانی که در قید و بند چشم و همچشمی و حسادت نیستند
راستی قاصدک چگونه میتوان به این نقطه رسید؟
به نقطه ای از شادی فراتر از شهر بلکم دنیا
به نقطه ای که دگر جنگ در یمن و فلسطین و اوکراین نباشد
تحریم اقتصادی نابود شود
کرونا محو شود
کم آبی و خشکسالی وجود نداشته باشد....
واقعا میشود به این نقطه رسید؟
من که امیدوارم
قاصدک تو هم امیدوار باش و برای این روز باشکوه آماده بشو