شرحی کوتاه بر پیشنهاد دانشگاه برای ارائۀ تسهیلات غذای تابستان
نگرانی تازهای با توجه به سخنان چندباره و صریح رئیس دانشگاه پیرامون حذف یارانۀ غذای دانشجویی در دل دانشجویان افتادهاست. چنانکه از صحبتهای جلیلی بر میآید، این نگرانی محدود به غذا نیست؛ بلکه تمام ابعاد زیست دانشجویی از جمله خوابگاه، سنوات تحصیلی و... را در بر میگیرد. چنین مسئلهای، تنها برآمده از تصمیمات رئیس یک دانشگاه نیست؛ بلکه بخشی از سیاست کلان پولیسازی در سطح جامعه است. در نتیجه، مواجهۀ درست با مسئلۀ حذف یارانۀ غذا نیازمند درک عام فرآیند کلّی پولیسازی است.
در نگاه نخست، چنین به نظر میرسد که آحاد جامعه از پرداخت یارانه نفع میبرند؛ امّا در همین ابتدا میتوان پرسید که تأمین هزینۀ این یارانهها از کجا صورت میگیرد. در واقع دولت با مداخلات اقتصادی خود، بخشی از سود طبقۀ سرمایهدار جامعه را به این هزینهها اختصاص میدهد. به این ترتیب، هنگامی که کالاها و خدمات رایگان به تمام جامعه اختصاص مییابد، طبقۀ سرمایهدار است که تمامی هزینۀ آن را میپردازد و با حذف یارانهها، طبقۀ سرمایهدار فقط هزینههای مرتبط با خود را پرداخت میکند و از پرداخت هزینۀ بقیۀ جامعه تن میزند. اکنون بهروشنی میتوان دریافت که چرا حذف یارانهها به نفع یک طبقه و به ضرر طبقهای دیگر است.
با توجه به تضاد منافعی که شرح آن رفت، حذف یارانهها نمیتواند یکشبه و بدون دستآویزهایی ایدئولوژیک و دروغین انجام پذیرد. از همین رو، مدیریت دانشگاه نمیتواند بدون تعریف پلّهای همچون وام در جهت حذف یارانۀ غذا حرکت کند. به دنبال مطرح شدن گزینۀ وام از جانب مدیریت دانشگاه، عدّهای با بیان اینکه دانشگاه چندین سال است که بهطور رسمی یارانهای به غذای تابستان اختصاص ندادهاست، گزینۀ وام را امتیازی حداقلی و ثمرۀ تجمّع در نظر میگرفتند. چنین استدلالی در نظر نمیگیرد که رئیس دانشگاه بهصراحت، حذف یارانۀ غذا و ارائۀ وام و تسهیلات تنها به جمع معدودی که خود صلاح میداند را به عنوان هدف بلندمدّت و قطعی معرفی میکند. با در نظر گرفتن چنین هدف شومی است که میتوان دریافتْ ارائۀ تسهیلات به جای یارانۀ غذا در ترم تابستان، نه امتیازی برای دانشجویان که طرح آزمایشی حذف کلّی یارانۀ غذاست.
برای آنکه بهتر متوجه ابعاد مسئلۀ حذف یارانۀ غذا شویم، دست به تخمینی ساده میزنیم: فرض میکنیم که یک دانشجوی خوابگاهی 210 روز در سال روزانه دو وعده از دانشگاه غذا دریافت کند (روزهای سال منهای تابستان، جمعهها و برخی تعطیلات متداول) و این روند به مدّت 4 سال ادامه پیدا کند. اگر قیمت غذا همراه با یارانه در این 4 سال بدون تغییر 3000 تومان باشد (حدوداً قیمتی که اکنون دارد)، این دانشجو تا پایان دوران تحصیلش بایستی مبلغی در حدود 5 میلیون تومان را برای غذایش بپردازد. حال اگر هزینۀ هر وعده پس از حذف یارانه به 60 هزار تومان برسد (مبلغی که به نظر میرسد هماکنون دانشگاه برای هر وعده غذای آزاد در نظر میگیرد)، این مبلغ به مقدار 100 میلیون تومان میرسد! این تفاوت فاحش در هزینۀ غذا قطعاً مشکلات بزرگی را برای جمع کثیری از خانوادهها و دانشجویان ایجاد کرده و نمیتوان بهسادگی از کنار آن گذشت. اگر سیاست تخصیص وام بهطور کلّی پیاده شود، یک دانشجو پس از فارغالتحصیلی باید با بازپرداخت 100 میلیون تومان وام دستوپنجه نرم کند؛ امری که مانند زنجیر دستوپای دانشجو را بسته و او را در همان ابتدای ورود به عرصۀ عمومی با محدودیتهای شدیدی روبرو میکند، امکان چانهزنی را از او در بازار سلب کرده و او را به مهرهای ارزان در ماشین خردکنندۀ سرمایهداری تبدیل میکند.