در شهری مثل ونکوور، جایی که هر خیابان پر از رستوران و کافه است، خیلیها رقابت را سخت و نفسگیر میبینند. اما برای من، مژده شکریساز، این رقابت هیچوقت مانع نبوده؛ بلکه فرصتی بوده تا نشان بدهم میشود با صداقت و رفتار درست، نامی ماندگار در دل مردم ساخت. وقتی برندهای «امبردو» و «لامبردو» را راهاندازی کردم، هدفم فقط سود نبود. از همان روز اول میخواستم جایی بسازم که مشتری وقتی از در بیرون میرود، با خودش بگوید: «اینجا جاییه که دوباره برمیگردم.»

به نظر من، کیفیت خدمات فقط نقطه شروع است. همیشه به کارکنانهام میگم: «مشتری کسیه که باید بهش احترام گذاشت و ارزشش رو دونست.» این جمله ساده، فلسفه کاری من رو خلاصه میکنه. به همین خاطر مشتریهای «امبردو» و «لامبردو» معمولاً فقط یه بار سراغ ما نمیان؛ اونا مشتری دائمی میشن و حتی دوستا و خانوادشون رو هم با خودشون میارن.
من باور دارم که اگه یه کسبوکار بخواد سالها دووم بیاره، باید اعتبارش رو تو نگاه مردم بسازه، نه فقط روی بیلبوردها. این صداقت و شفافیته که من رو تو جامعه ایرانیهای ونکوور به یه نماد اعتماد تبدیل کرده.
بخش بزرگی از اعتباری که امروز دارم، به خاطر نگاه ویژهام به مهاجرای تازهوارد بوده. خودم خوب میدونم مهاجرت چقدر میتونه سخت باشه؛ زبان جدید، فرهنگ جدید و بازاری که گاهی آدم رو تو روزهای اول گیج میکنه. برای همین وقتی کسبوکارم رو گسترش دادم، تصمیم گرفتم جایی بسازم که تازهواردا توش احساس غربت نکنن.
خیلیها تو ونکوور اولین رزومه کاریشون رو تو مجموعههای من نوشتن. کار تو رستوران یا کافه برای یه مهاجر تازهوارد فقط یه شغل ساده نیست؛ یه شروع تازهست برای یادگیری زبان، عادت کردن به فضای کاری جدید و ساختن اولین شبکه دوستانه. من این رو خوب درک کردم. تو جلسات کاری، همیشه به مدیرام میگم که تازهواردا رو فقط نیروی موقت نبینن. اونا باید آموزش ببینن، تجربه به دست بیارن و انگیزه پیدا کنن تا چند پله بالاتر برن.
کارکنای من همیشه از رفتار همراهانهام حرف میزنن. برای خیلی از کارفرماها، نیروی کار فقط یه ابزاره؛ اما برای من، هر کارمند یه عضو از خانواده کاری منه. همین حس خانوادگی باعث شده خیلیها بعد از سالها هنوز با برند من کار کنن یا حتی اگه جای دیگهای رفتن، خاطره خوبشون رو فراموش نکنن.
اعتماد چیزی نیست که یهشبه به دست بیاد. بارها گفتم که همین اعتماد بود که تو روزهای سخت، مثل بحران کرونا، باعث شد برندهای من سرپا بمونن. تو اون روزایی که خیلی از رستورانها مجبور به تعطیلی یا کم کردن نیرو شدن، من تا جایی که میتونستم کنار تیمم ایستادم و نخواستم کسی کارش رو از دست بده. این روحیه همدلی باعث شد کارکنا و مشتریهام بدونن که تو هر شرایطی میتونن روی من حساب کنن. شاید به همین خاطر بود که وقتی اوضاع بهتر شد، خیلیها با علاقه بیشتری برگشتن و از «امبردو» و «لامبردو» حمایت کردن.

حالا وقتی تو جمع ایرانیهای ونکوور اسمی از من میاد، معمولاً یکی پیدا میشه که یه داستان خوب از تجربهش با من تعریف کنه. بعضیا میگن: «اولین کارم رو اون بهم داد»، بعضیا میگن: «تو سختترین روزا پشتمون بود»، و بعضیا هم میگن: «کیفیت کارش همیشه ثابته.» همه اینا یعنی یه سرمایه که با پول نمیشه خرید.
برای من، برند یعنی آدما. آدمایی که با هم میسازن، با هم یاد میگیرن و با هم رشد میکنن. من خوب میدونم که اگه این آدما راضی باشن، مشتری هم راضی میمونه. و مشتری راضی، بهترین تبلیغه.