سلام بچه ها
چطورین
امروز اومدم درباره یک بازی ترسناک که پشتش کلی ماجرا قایم شده رو بهتون بگم
قبل اینکه شروع کنیم
این پست شامل صحنه هایی میباشد که برای همه مناسب نمی باشد!
کندیس تیارا المور
کودکی که قربانی نادونیه چند ادم ظالم شد
جین الیزابت نیومیکر
کسی که با پرداخت 7 هزار دلار روش درمانی جدیدی به اسم تولدی دوباره رو روی کندیس اجرا کرد
و پتس کاپ که از روی چنین داستان واقعی الهام گرفته!
الان میخوام یک داستان واقعی رو براتون بگم که واقعا اذیتتون میکنه
دوباره میگم اگه تحمل شنیدن داستان ترسناک ندارین همین الان این پستو ببندید
کندیس تیارا المور که بخاطر رفتار های زشتش از طرف پدر و مادر به پروشگاه منتقل شد در صورتی که اون فقط 5 سالش بود
دوسال بعد یکی به اسم الیزابت نیومیکر کندیس رو از پرورشگاه گرفت
چند روز بعد گزارش هایی داد که کندیس خیلی بچه بدی هست و تو خونه اتیش روشن میکنه و بچه های دیگه رو کتک میزنه
و پیش هر روانشناسی میبره کندیس درست نمیشه
هنوز معلوم نشده که این گزارش ها واقعی بوده یا نه چون پرورشگاه میگفتن که کندیس خیلی بچه با ادبی بوده
الیزابت نیومیکر وقتی میبینه از هیچ راهی کندیس ادب نمیشه به چند تا درمانگر 7 هزار دلار میدن تا راه جدیدی امتحان کنن
روش جدید اون درمانگر ها اسمش تولدی دوباره بود برای اینکه مادر جدیدش رو بپذیره!
این روش اینجوری انجام میشد کندیس رو با پتو کامل رویش را میپوشندند و دو تا بالشت روی صورت و بدن کندیس میگذاشتند و دوتا مرد بالغ یکی روی صورت کندیس و یکی روی بدنش نشستند به همراه دو تا مرد بلغ دیگه!!
وزنی معادل 300KG روی صورت سینه و پایین تنه کندیس فشار میاوردند
و این ها حرف هایی هستند که یکی از 4 تا از درمانگر ها در اتاق به کندیس میگفتند :
درمانگر :"خب دختر کوچولو فکر کن تو شکم مامانتی و قراره متولد بشی! اون تو گرم و نرمه ولی اگه زودتر در نیای هم مادرت میمیره هم تو!"
کندیس گیج به نظر میرسه و نمیدونه چیکار کنه
یکی دیگه از درمانگر ها :"اول سرت بیرون میاد و بعد بقیه بدنت اماده متولد شدن هستی؟"
دقیقه 8:52 - کندیس تلاش میکنه ولی نمیتونه
کندیس : "کی روی من نشسته؟؟ نمیتونم نمیتونم انجامش بدم اول دستام باید در بیان؟"
دقیقه 10:40- کندیس :"نمیتونم نفس بکشم تروخدا تروخدا بذارین بیام بیرون"
11 دقیقه میگذره...
کندیس :"انقدر پاهامو له نکن الان میمیرممم"
*کندیس جیغ میکشه*
درمانگر :"میخوای بمیری؟"
کندیس :"نه ولی دارم میمیرم"
هیچ کس جوابش رو نمیده... - 12 دقیقه میگذره...
کندیس هنوزم تلاش و تقلا میکنه ولی نمیتونه در بیاد
کندیس :"تروخداااااا تروخدااااااا بذارین بیام بیرووون دارم میمیرمممم"
کندیس گریه میکنه ولی هنوزم کسی جوابشو نمیده - دقیقه 13...
کندیس :"من دارم میمیرممممممممم کمککککک"
دقیقه 16...
کندیس گیج و نا امیدانه صحبت میکنه :"میخوای واقعا بمیرم؟ یعنی واقعا میخوای الان بمیرم و برم به بهشت؟"
درمانگر :"اره زود باش ، همین الان بمیر ، اره واقعا بمیر واقعا
کندیس بعد گذشتن 20 دقیقه هنوز زیر وزنی معادله 300KG هست ، همون موقع کندیس بالا میاره - تنها جوابی که درمانگر ها به کندیس میدن اینه که :
"همون تو با استفراغ و مدفوع خودت بمون"
دقیقه 40...
درمانگر :"خب میخواد تو مدفوع و استفراغ خودش گیر کنه زندگی خودشه ، اون یک بزدله یک بزدل"
و کندیس اخرین حرف از زندگی کوتاهشو میگه :
"نه"
درمانگر :"کندیس عادتشه اون زندگیشو گردن بقیه میندازه اون یک بزدله بزدل بزدل بزدل اون یک بزدله"
اینجا دیگه کندیس بی حرکت شده اما اونا همچنان ادامه میدن - دقیقه 01:09:00
درمانگر ها بالاخره تصمیم میگرن کندیس رو از پتو در بیارن با این جمله که
"بیاین با این بچه خنگ صحبت کنیم"
و بعد از اینکه میبینن کندیس هیچ حرکتی نمیکنه میگن
"اوه نگاهش کنید تو اسفراغ خودش خوابیده"
اما کندیس نخوابیده بود از اون همه فشار خفه شده بود صورت و دست هایش کبود شده بودند
اون روز کندیس کشته شد
یک سال بعد اون درمانگر ها به 16 سال زندان محکوم شدند
خب اینم از پارت 1 بازی ترسناک پتس کاپ
اگه میخواین ربط این بازی و این داستان رو براتون بگم حتما تو کامنت ها بنویسید تا پارت 2 رو هم منتشر کنم
