ویرگول
ورودثبت نام
Mahdi's journey
Mahdi's journey
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

افکار پراکنده اعتقادی:چگونه بدون حل مستقیم ،میتوان به زندگی سامان داد؟

بزار بگم اینا بیشتر تجربیات خودمه و دنبال این نیستم که خیلی علمی و روانشناسی بپردازم ولی کوتاهه و کاربردی و کمکت میکنه:)

توی یه سایتی خوندم افسرده ترین افراد نه بی دین های مطلقن نه متدینین و مذهبیون !افسرده ترین قشر اقشار بینابینی ان.ندانم گراها و اوناییکه افکار معلق دارند و همیشه شکاکند.پس برای جلوگیری از افسردگی برای این دسته افراد که تو جامعه امروز ما زیاد شدن مطالبی نوشتم.اره ساعت ها میتونم بحث کنم در مورد خدا شاید بتونم اثباتش کنم شایدم نه یا دین یا هرموردی.اما این یه مطلب خلاصه برای کلیت ماجراست.

اگه توهم مثه من یا خیلی از جوونای امروز درگیر این بودی که جهان چیه چطور کارمیکنه چطور بفهمیم خدا هست یا نیست و ...و کلی هم تحقیق کردی و فلان و فرض کنیم جواب قانع کننده ای نگرفتی و با سرکوب این افکار پراکنده(بخصوص در طولانی مدت)افسردگی اومده سراغت و نزدگیت رو هواست این چنتا نکته ساده رو رعایت کن(گروه اعتقادیت رو فرض نمیگیرم):

1-افکارتو شفافانه بنویس!:شاید فکر کنی کلیشه ایه ولی راه حل همه مشکلات و درد مرضهای روحی و روانیه:)

اگه قبلا نوشتی و راحتی چه بهتر اگر نه بهتره امتحانش کنی!کاملا علمیه خواستید در مورد اثرات نوشتن شفافانه ذهنی مقاله میزارم تو کامنتا ولی خودتونم سرچ بزنید منابع معتبر پره.سعی کن همه افکارتو بیاری رو کاغذ همشو!در نظر بگیر بعدا میخوای اتیششون بزنی و دست هیچکی هم نخواهد افتاد.از خود درونت نترس فکر کن چنتا شخصیت درونته(یکی بی ایمانه یکی با ایمانه یا...)نظر همشونو و جروبحثاشونو بنویس و بیار رو کاغذ به زبون ساده خودت.ببین چیا دستگیرت شده و کلا به چیا اعتقاد داشتی یا چیا خوندی یا بهشون شک داری انگار برا یه دوست همدم که همه چی تورو میدونه و درک میکنه توضیح میدی!بهترین تراپیه.

چند صفحه بنویس یه قلمو کاغذ ساده و کمی حوصله.بنویس چیو ته دلت میخوای و احساس میکنی درسته و منطق چیو میگه و نظر اجماعیت چیه .اگه با نوشتن میونه خوبی نداری به خودت یا دوستت بگو که راحتی باهاش.یا باخودت حرف بزن و ویس بگیر یا به یه نفر نزدیک بگو ولی نزار اون خیلی روت تاثیر بزاره و جواب بده.تا اینجا نصف راهو اومدی تبریک میگم!

-در ادامه نوشته هاتو بخون و اون تیکه هایی که درصد کمی بهشون باور داری یا اضافه و حاشیه هستن و خودت واقعی و ته دلت نیست رو خط بزن یا از بین ببر.میتونی چن روز بعد بخونیشون

2-نترس و خود واقعیت باش:

مرحله قبل به اینیکی کمک میکنه.حالا که تا حدی میدونی چی هستو نیست اینها رو بپذیر.نه به معنای کلیشه ای بلکه خلاصشو رک و پوست کنده تو اینه به خودت بگو تو چشای خودت زل بزن (اگه اینکار برات سخته از قبل تمرین کن احتمالا اعتماد به نفس و عزت نفس ضعیفی داری)بگو خوب یا بد من اینم.خوبو بدی هم ندارم بخصوص اگه افکارم به کسی اسیب نمیزنه.اینها شخصیت منو متمایز و تعریف میکنه و من ترسی از بیانشون ندارم.(البته سعی کن وارد بحث نشی)اما اگر مجبور شدی بدون ترس بیان کن همه جا و بگو.اگه کسی نمیتونه تحملت کنه بلاکت کنه یا قطع ارتباط کنه .شجاع باش پسر:)!

3-تعصب داشته باش:

بله!تعصب!احتمالا به مزاج روشنفکرین عزیز خوش نیاد.ولی بخواید نخواید همه ما تعصب داریم:)چه خارجی چه ایرانی و حتی دانشمندان هم پدیده ای به نام پارادایم علمی بینشون رایجه!حتی بسیاریشون در برابر برخی تغییرات پایه ای علم مقاومت میکنن!ساختار بقای مغز اصلا همینه اگه میخوای زنده بمونی باید از افکارت دست کم در برابر خودت دفاع کنی.اگه به کسی تحمیل نمیکنی و اذیت نمیکنی پس مورد خاصی فعلا نداره.تعصب یعنی چی؟تعصب دیواریه که از افکاری که فکر میکنیم درسته دفاع میکنه!از قدیم میگن متعصب نباش آره.چون ادم متعصب فکرای جدید و بخصوص درست رو قبول نمیکنه اما به این معنیه کلا از هیچ چیزی در خودت دفاع نکن؟یکی بهت بگه تو کلا وجود نداری و ایناهمه توهمه ایا باید پذیرفت و گفت باید روشنفکر باشیم؟بزار مثال بزنم جا بیفته.اگه یه معدنی پیدا کردی فارغ از اینکه چقدر با ارزشه یا با ارزش تر از اونم هست یا نه احتیاطا دورش یه دیوار میکشی.حالا نه این دیوار و خیلی بلند کن که دید خودت کور بشه و کلا نتونی ازش بری بیرون برای عقاید جدید نه برعکس.هر انسان عاقلی دیوار میکشه و حتی بمراتب در دانشمندان این بهتره باید محکم بپذیرن یه دلیل علمی درسته حتی اگر یکی بگه اینا همش غلطه و توهم توطئه رو بیان کنه و حتی شک و شبهه ای وارد شه به راحتی دانشمند عقایدشو عوض نمیکنه.برای مثال یک دانشمندی حین ازمایش متوجه نقض یه فرمول کاملا مقبول علمی میشه.جالبه بدونید اکثرا بلافاصله بعد ازمایش فرمول اصلی رو رد نمیکنن کلا بزارن کنار.بلکه گاها تا سالها صبر میکنن تحقیقات و اطمینان بیشتر شه و تازه یه مقدار فرمولو اصلاح میکنن و کم هزینه ترین راهو انتخاب میکنن.یعنی حدالامکان سعی میکنن از فرمولی که دفعه اول به دست اومده و فرمول اصلیه دفاع کنن.و این دفاع در فرمول های اصلی و پایه ای بیشترم میشه .به راحتی عقایدتو نباز و یه دیوار کوتاهی دست کم دورشون بکش اما براش دروازه بزار که اگر فکر جدیدی اومد با بازرسی دقیق بزاری وارد قلمروت شه و اگه مشکوک و مضر بود دفاع کن.

4-یادت نره تهش اعمالت مهمه:

اگه مدام فکرت درگیر اینجور مسائله و کارهات مونده رو هوا پاشو .فقط پاشو و انجام بده.اولا فارغ از حقیقت دنیا هرگز کسی از تو افکارتو نمیخواد و براش جالب نیس.شخصیت تورو افکارت تعیین نمیکنه بلکه اعمالت تعیین میکنه.مثلا همه ما از رو شیطونی هم شده اعمال منفی اومده تو ذهنمون مثلا دزدی!ولی هیچکدوم دستگیر یا سرزنش نشدیم برای این افکار.چون انجام ندادیم.عمدتا بعد مرگت هم توسط اعمالی که انجام دادی و اثاری که تو دنیا گذاشتی قضاوت میشی چه خوب چه بد.نمیگن اره مسلمون بود یا مسیحی یا کافر یا اتئیست.اگه ادم خبوی باشی فوقش میگن عجب مسلمونی بود.اگه بی دین باشی میگن عجب ادم خوبی بود .باور کن کلی ادم از هر دسته فکری کارای بد یا خوب کردن و از هر قشری هرجور ادمی هست.نمیگم افکار تاثیر گذار روی اعمالت نیست اما به اندازه اونا مهم نیست.قول میدم موقع مرگت نمیگی عه ای کاش ایمان داشتم یا فلان.بلکه اعمالتو نگاه میکنی.به چن نفر خوبی کردی یا بدی کردی یا چیکارا کردی.میگی عه خوبه درسمو خوندمو مفید واقع شدم یا اثار هنریم رو هزاران نفر تاثیر گذاشت و فلان(گرچه ایمان داشتن یا نداشتن رو اعمال تاثیر گذاره من منکر این نیستم ولی فارغ از اینکه چطور و چقدر اعمالت نهایتا محاسبه میشه حتی در دنیای دیگه با هرعقیده ای که داشتی)

بازم اگر سردرگم بودی کامنت بزار.من نوشتم تا برا خودمم مفید واقع شه مطلبی نیس که براهمه مفید واقع شه اما برای عده خاصی در این برحه خواهد بود.

از دانسته های پراکنده ام میگم و خلاصه چیزایی که میخونمو به اشتراک میزارم تا شاید کسی هم استفاده کنه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید