دروغی به نام کتابهای عنگیزشی
شاید شما هم یکروزی از آن دسته افرادی بودید (و یا الانشم هستید) که کم و بیش به دنبال این دسته کتب مربوط به رشد فردی و "چگونه دست تو دماغمان نکنیم و میلیاردر شویم؟" و غیره بودید؛ الان هم بعد از گذشت مدتی فهمیدهاید که،
پس من چرا موفق نشدم؟!
نگران نباشید، شما تنها مالباخته نبودید (دلتونو به همینا خوش کنید یکم آروم بگیرید خخخ)
با یک حساب و کتاب سرانگشتی، میزان فروش این کتابها سالیانه به میلیونها جلد نفیس هم میرسد و یک گردشِ مالیِ نازی هم در همین کشور خودمان در گرو فروش همین کتابهای مخوف است.
اما فهم این موضوع که این تیپها، ثمرۀ آنچنانی به همراه نخواهند داشت، آنقدر ها هم سخت نیست.
مفهوم پولدار، سرمایهدار و خرپول، تنها در کنار دستهدسته آدم هایی که حتی دستشان به دهنشان هم نمیرسد، معنا میدهد! اگر شما نصف کیک را بخورید، عملاً تا فردا هم اگر قصه تعریف کنید، هیچگاه دست بقیه به تیکههای گندۀ شما نخواهد رسید.
خلاصه کلام اینکه، اگر شما به تعداد نیمی از افرادی که این خزعبلات را میخرند، فرد موفق و اجتماع دوست و غیره پیدا کردی، لطفاً شمارۀ بنده را هم بهشان بده و بگو دست مارو هم یجا بند کنن خخخ.
اما همۀ اینها به زانوی راست مبارک یَک یَکِ شما عزیزان؛ بحث اصلی چیز دیگری است.
ما تنها زمانی به نفع بلندمدت خواهیم رسید، که به دنبال سودِجمعی باشیم، نه موفقیت فردی.
و دقیقاً، زمانی که ما از درون و بیرون کشور دچار مشکل هستیم، تنها با این موضوع که باید "من" به موفقیت و درآمد nمیلیون تومان در ماه برسم، تنها پشت یکدیگر را خالی خواهیم کرد.
گشتم نبود نگرد نیست.
آیا تابهحال شما هم از این کتابها زدید بر بدن یا خیر؟ تجربه خود را کامنت کنید، من را بابت نواقص احتمالی مورد عفو قرار دهید و این را با دیگران نیز به اشتراک بگذارید. سپاس.