پیش گفتار
سال ها پیش وقتی در موسسه ی آلبرت آلیس مسول آموزش بودم ، در محیط کار با شخصی مشکل داشتم ، من با دکتر آلبرت آلیس که او را ال می نامیم به نوعی در ارتباط بودم ، به طوری که می توانستم به دفترش بروم و از این که چقدر با من بی انصافی رفتار می شود به او شکایت کنم ، من احمق واقعا فکر میکردم که ال دیگری را به خاطر ناراحتی من سرزنش می کند تا من از شر این احساس خلاص شوم ، بارها و بارها او فقط پاسخ می داد : تو داری به او اجازه می دهی که اعصابت را بهم بریزد
در ابتدا شنیدن این حرف ناراحتم می کرد اما حق با ال بود من اعصابم بهم می ریخت و خودم مسول آن بودم
همگی ما اعصابمان بهم می ریزد و گسانی را داریم که اعصابمان را بهم می ریزند
کسانی که ما را عصبی میکنند همه جا پیدا میشوند سرکار در مدرسه در دورهمی های خانوادگی در استارباکس ها در قطار و جاهای دیگر نمی توانیم از انها فرار کنیم اما مجبور نیستیم تسلیمشان شویم
به شکل قابل درکی دی ار اس الیس و لانگ به هم ریختگی های عصبی ما را با جزئیات توصسف میکنند و راهکارهای خاصی را برای جلوگیری از برانگیختن ان ها ارائه می دهند ،طبیعتا نه الیس و نه لانگ از این امر مستثنا نبودند مثال هایی واقعی و جالب در این کتاب ارائه شده اند که نشان می دهند الیس و لانگ نیز انسان هایی معمولی اند و آن ها نیز در هر فرصتی به دنبال ناراحت کردن خود هستند
کتاب نمیگذارم کسی اعصابم را بهم بریزد از آن خودآموزهایی نیست که انتظار برود آن را تاثیرپذیرانه مطالعه کرد هر بخش با مجموعه ای از تمریناتی حمع بندی می شود که می توان آن ها را متناسب با شرایط فردی خوانندگان مناسب سازی کرد در پایان این کتاب شما با نقطه ضعف های عصبی و آسیب پذیر خود بیشتر هماهنگ می شوید و مهم تر از آن زمانی که دیگران اعصابتان را بهم می ریزند با مجموعه ای از راهکارهای تاییدشده ای برای روبه رو شدن با آن مجهز می شوید
من این کتاب را بارها خوانده ام و تمرینات هر بخش را انجام داده ام نمی توانستم باور کنم که گاهی اوقات چقدر بی منطق هستم کریستین یک متخصص معتبر رفتار درمانی عقلایی هیجانی که توسط خود دکتر البرت الیس اموزش دیده بود ایا همچنان اجازه می داد تا دیگران در محل کار در خانه و یا در بزرگراه عصبانی اش کنند؟ بسیار زشت است صدای ال می اید کریستین تو یک انسانی به این معنا که جایزالخطایی ناله کردن را متوقف کن و شروع به استفاده از ابزار این کتاب کن
ال زندگی اش را وقف این کرد که به انسان ها اموزش دهد چگونه ناراحتی های احساسی شان را به حداقل برسانند ماموریت او دو قسمت داشت : اموزش به متخصصان سلامت روانی در رفتار درمانی عقلانی هیجانی تا انجا که می توانست و درمان افراد تا آنجا که امکان پذیر بود کتاب نمیگذارم کسی اعصابم را بهم بریزد یکی از کارهای بسیاری بود که در راستای عملی کردن ماموریتش انجام داد حتی اگر هیچگاه ال را ملاقات نکنید به شما اطمینان می دهم که بعد از خواندن این کتاب پنجره ای رو به علاقه او برای کمک کردن به دیگران باز خواهد شد
یکی از استعدادهای بسیار ال توانایی او برای استفاده از حس شوخ طبعی اش است تا به افراد نشان دهد که چطور طرز فکرشان عمدتا مسول ناراحتی های رفتاری و احساسی آن ها است این ایده در سرتاسر کتاب تکرار شده است تا بر این حقیقت تاکید کند که ما نمیتوانیم آن دسته از افراد را که اعصابمان را بهم میریزند کنترل کنیم اما می توانیم واکنش هایمان را نسبت به آن ها کنترل کنیم ال معروف بود به این که هیچگاه اجازه نمیداد بیماران و کارکنانش با ناراحتی هایشان رها شوند در این کتاب با ترکیبی از همدردی و پافشاری ال به خوانندگان خطاهای روش هایشان را نشان می دهد و به آن ها روش های متنوعی را پیشنهاد می دهد تا ناراحتی خود را به حداقل برسانند شما این گفته قدیمی را می دانیدذ که بهترین دفاع یک حمله خوب است بی شک بعد از پایان این کتاب شما ؟آن حمله ی خوب را یاد گرفته اید و برای پاسخ دادن به افرادی که اعصاب شما را بهم می ریزند آماده تر خواهید بود
من مطمئنم اگر ال بداند که کتاب نمیگذارم کسی اعصابم را بهم بریزد دوباره با یک ویراست جدید و به شکل کتاب الکترونیکی کار خود را آغاز کرده است
لبخند معروفش بر لبانش خواهد نشست برای اولین بار این ویراست جدید شامل شکل خودآموز بروزشده ای به صورت ضمینه است ، ال بیمارانش را وادار به تکمیل این فرم ها در میان جلساتش می کرد تا به آنها کمک کند باورهای نامعقولشان را شناسایی کنند باورهایی که به دیگران اجازه میدهد تا اعصاب آن ها بهم بریزند
کپی هایی برالی خودتان فراهم کنید و وقتی عصبانی شدید آنها را کامل کنید