تصویر ساده و دور از زرق و برق بود. توجه هرکسی را جلب نمیکرد. داد نمیزد. رو بازی میکرد، ادعایی نداشت. عکس خاکی، در نگاه اول هیچ نکته خاصی ندارد. آرام و بی حاشیه. ولی با سبد سبد حرف نگفته از کنارت رد میشود.
مثلا دباکبر را دیدهای؟ یک گوشهای از آسمان برای خودش نقاشی ملاقه کشیده است. بی سر و صدا نشسته و کاری با بقیه ستارهها ندارد، راه نشان میدهد و حکمت خدا را به نمایش میگذارد، این هم همینطور بود. آرامشاش را دیدی؟ نظم را چطور؟ توالی؟ حزن؟ ایستادگی؟
کمی به عقب تر برمیگردم. با آیه معروف، بیان قاصرم را اینطور قادر میکنم :« (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند». ساده، شفاف و تکان دهنده!
شهید با خون خود فریاد میزند، نیازی به هیاهو ندارد.
شهید به دور از های و هوی دنیا جان فدا میکند، نیازی به شو ندارد.
شهید، نمیمیرد، زنده میکند.چه چیز را؟
-شجاعت را، حق را، هدف را، غیرت را، آرمان را...
اصل حرف همین بود، بی حاشیه و مختصر!