ویرگول
ورودثبت نام
محمد مهدی صفری تنها
محمد مهدی صفری تنهادانشجوی کارگردانی مستند
محمد مهدی صفری تنها
محمد مهدی صفری تنها
خواندن ۴ دقیقه·۱ روز پیش

آقای اسکورسیزی؛ سیروسلوک میانِ دوگانۀ قدیس/گناهکار

مجموعه مستند آقای اسکورسیزی (۲۰۲۵) اثر ربکا میلر بیش از آنکه اثری باشد بیوگرافیک، بازخوانیِ یک مواجهه است؛ مواجهۀ فیلم‌ساز با انعکاسِ خود که در آثارش نمود یافته‌اند. فیلم بیش از آنکه یک تاریخ‌نگاری عین‌گرا و واقعه‌نگار باشد، بر دیالکتیک بین فیلم و فیلم‌ساز طی گذر زمان تأکید دارد. رویکردی که بر همان قریحۀ متمایزکننده‌ای در هنرمند دست‌گذاشته که بیش از صد سال قبل،‌ ویچل لیندزی از آن به‌عنوان نیروی آفرینشگرِ روح مؤلف یاد کرد. نیروی آفرینشگری که ربکا میلر، «خشونت» را سرچشمۀ آن در اسکورسیزی می‌داند. 

عمدۀ آثار ربکا میلر فیلم‌های داستانی هستند و به جز آقای اسکورسیزی،‌ تنها یک فیلم مستند دیگر در آثارش به چشم می‌خورد که آن هم فیلم مستندی‌ست بیوگرافیک دربارۀ یکی از بزرگ‌ترین نمایش‌نامه‌نویسان قرن بیستم و همچنین پدرش، با عنوان آرتور میلر: نویسنده. با قرار دادن آثار مستند میلر درکنارهم می‌توان به نگاه و رویکرد او در مواجهه با امر واقع، نظیر انتخاب سوژه، شیوۀ نگریستن، عمق‌بخشی و پرداخت خلاقانه به آن پی برد. میلر نمی‌خواهد روایتگر صرف وقایع باشد و یک اثر گزارشی‌ــ‌زندگی‌نامه‌ای خلق کند، بلکه در تلاش است تا روایتگر درونیات سوژه/هنرمند و رابطۀ دیالکتیکی آن با اثر هنری‌اش باشد. نوعی از رابطه که جوهرۀ هنرمند و کشمکش‌های درونی‌اش را هویدا می‌کند. 

این اثر در وهلۀ اول یک پرتره است. پرتره‌ای که سعی دارد وجوهات مختلف سوژه‌اش را مشخص کند، ویژگی‌های شخصیتی‌اش در برخورد با موقعیت‌ها و مودهای مختلف را پدیدار کند و شاکله‌ای از روابط بینابینی را بین شخصیت مرکزی با شخصیت‌های فرعی،‌ فیلم/کار، خدا/مسیح به تصویر بکشد تا یک پیرنگ دراماتیک را در بستر زندگی سوژه‌اش طرح کند. اثر در پرداخت به سیر زندگی سوژه موفق عمل می‌کند و توانسته از دل مصاحبه‌ها و مواد آرشیوی، از منظر بصری به حال‌وهوای حاکم در آثار اسکورسیزی نزدیک شود و بتواند کاری کند که ما/بیننده با عینک/رویکرد اسکورسیزی به زندگی‌اش سرک بکشیم. او بدل به راوی خود می‌شود و گفتارش با همان لحن گرم و لهجۀ ایتالیایی‌اش بر اثر حاکم بوده و بدل به محور پیشبرندۀ داستان می‌شود. 

مادۀ خام فیلم‌های اسکورسیزی از امر واقع نشأت می‌گیرد و در نظر او بدل به واقعیتی می‌شود که در فیلم مورد بازتولید قرار می‌گیرد. این نوع نگاه مستندگونه جدای از فیلم‌های مستند او،‌ در آثار داستانی‌اش نیز تبلور پیدا می‌کند. او به دنبال به‌تصویر کشیدن واقعیتی‌ست که خویش تجربه کرده و در سودای آن است که سینما بازنمایندهٔ چنین واقعیت صادقانه‌ای باشد؛ حال این واقعیت در خشونتِ افسارگسیختۀ شخصیت‌های فیلم‌هایش نمود پیدا کند، چه  در ادبیاتی که آن‌ها به کار می‌برند یا سرنوشتی که برایشان رقم می‌خورد. اسکورسیزی در فیلم‌هایش می‌خواهد ادامۀ خویش را پیدا کند؛ چه ادامه‌ای بر تجربۀ زیستۀ خود در محلات پایین‌شهر نیویورکی و قلب مافیا، چه ادامۀ سیروسلوک معنوی و اندیشه‌ایش. می‌توان این‌چنین گفت که اسکورسیزی خویش را در فیلم‌هایش بازتولید می‌کند و اثر ربکا میلر سعی در تلاش برای بازنمایی همین رابطه است. 

اسکورسیزی از بطن یک خانوادۀ مهاجر طبقات پایین جامعه آمده است. او در نوجوانی سخت تحت تأثیر آموزه‌های کاتولیک قرار گرفته بود و حتی دوره‌ای را در یک مدرسۀ دینی به سر برد. حال چگونه او از یک کاتولیک سرسخت وارد سینما می‌شود و دست به ساخت آثاری ضدچارچوب‌های عرفی‌ــ‌مذهبی می‌زند یا آخرین وسوسۀ مسیح را می‌ساز که موجب نفرت بسیار جریان‌های دست‌راستی مذهبی می‌شود، خود نیز سری دراز دارد که در حوصلۀ این نوشتار نمی‌گنجد. اما اسکورسیزی این سیروسلوکِ درجست‌وجویِ مسیح/خدا را در جواب سؤال میلر که می‌گوید: «هنوز خودت رو مسیحی می‌دونی؟»، این‌چنین روایت می‌کند: «باید پسش بزنم، پیداش کنم، دوباره پسش بزنم،‌ دوباره پیداش کنم... و درنهایت باهاش به آرامش برسم.» او به دیالکتیک «شک و ایمان» اشاره می‌کند. دیالکتیکی که انسان را به دو بعد تقسیم می‌کند؛ تاریکی و روشنایی، قدیس و گناهکار. در واقع زندگی خود و از پس آن، شخصیت‌های فیلم‌هایش را به‌واسطۀ این دوگانه تعریف می‌کند.  

اثر میلر روایتگر سیروسلوک سوژۀ مرکزی داستانش است. روایتگرِ جدال بین شک و ایمان در زندگی او و نمود آن در آثارش، آثاری که آینۀ تمام‌نمای روح مؤلفشان هستند. اثر به ما اسکورسیزیِ معصوم و خردسال را نشان می‌دهد، نوجوانی و بلوغش را، جوانی و شور فیلم‌سازیش را، ازدواج‌های مکرر و شکست‌ پشت شکستش را، غرق در مواد مخدر و به مرز نابودیش را و همچنین مرگ و تولد دوباره‌اش را. در آخر ما با سیمایی از اسکورسیزی روبه‌رو می‌شویم که گویی تزکیه‌ شده است. او پیرمرد لبخند‌به‌لبی‌ست که همراه با دختر جوانش، از همسر مریض و سالخرده‌اش نگه‌داری می‌کند و به فیلم‌سازی نیز ادامه می‌دهد. گویی قرار نیست در زندگی او «کات» داده شود. پیرمرد همچنان در حرکت است؛ همچنان، در سیروسلوک است. 

امتیاز: ۴ از ۵

اسکورسیزی
۱
۰
محمد مهدی صفری تنها
محمد مهدی صفری تنها
دانشجوی کارگردانی مستند
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید