
بچهٔ مردم نخستین فیلم داستانیِ محمود کریمی اثریست با نگاهی نو و جاندار؛ دست روی موضوعی خاص در ژانر کودک و نوجوان گذاشته، بچههای پرورشگاهیِ در جستوجویِ نامونشان. بسترِ رواییاش دورهایست مملو از نوستالژی. اثریست طنز، اما به دام فیلمفارسیهای مُد روز نمیافتد؛ تراژیک است، اما به دام سینمای اجتماعی انتلکتی نمیافتد؛ بهنوعی تراژیکمدیست یا شاید بهتر باشد بگوییم، یک کمدیِ سیاه. خواستگاهش پستمدرنیسم سینماییست و نزدیکترین آثار به آن، سینمای وس اندرسون است.
کودکان پرورشگاهی در این چندسال، دستمایهٔ آثار مختلفی در عرصهٔ سینما و تلویزیون ایران شده است. اما دستگذاشتن روی سوژهٔ شهدایِ پرورشگاهی، آن هم با پرداخت به وجوه مختلف زیست آنها از خردسالی تا جوانی، اتفاقیست تازه و قابلتوجه. راوی داستان اولشخص است و کارگردان بهخوبی توانسته روایت گفتاری و بصری اثر را پابهپای هم پیش ببرد. لحن و حالوهوای جهان داستانیِ خود را خلق کند و خطکشیهایش با واقعیتگرایی سینمایی و ملودرامِ اغراقشدهٔ فیلمفارسی را بهخوبی مشخص میکند.
اثر هجوآمیز است و رحمی ندارد؛ هجوش هم در جایی انتقادیست هجوِ روشنفکران چپگرا، شیفتگی به غرب و «امریکنلایف» یا هجوی بازیگوشانه با عناصر انقلاب و جنگ برداشتن عکس شاه از روی دیوار و دوباره گذاشتن آن و در نهایت قراردادن عکس امام (ره)، کدهای رمزی پشتبیسیم و بازی با اصطلاحات که لحظات کمیک و بامزهای را خلق میکنند. در لابهلای اثر، لحظات انسانی قرار داده شدهاند که قابل تحسین است. اثر میتواند مادر بیافریند و همینطور عشق؛ ظلم و سوءاستفاده از کودکان و نوجوانان پرورشگاهی را به تصویر بکشد و پرده از رنجِ بینامونشانبودنِ آنها بردارد.
بچهٔ مردم آغاز خوبی در سینمای داستانی در کارنامهٔ محمود کریمیست که پیش از این او را با فیلمهای مستند و طراحی صحنهٔ خندوانه میشناختیم. باوجود خوشساختیاش همچنان نمودهای خامی را میشود در آن دید. اما اثر حامل جوهرهایست که نقدنویس را وادار میکند بیش از آنکه بر نواقص آن انگشت بگذارد، در تمجید از اثر قلمفرسایی کند و نوید جانی تازه بر پیکرهٔ بیجانِ سینمای کودک و نوجوان ایران را بدهد؛ سینمایی که روزی امیرو، باشو، علی و مجید برای مردم ایران و جهان خاطره خلق میکردند.
نمره: ۳/۵ از ۵