
آدمفروش؛ مغلوبِ تصویر، ناتوان در قصهگویی
محمدمهدی صفری تنها
آدمفروش اثریست بسیار شخصی و نوعی حدیثنفسِ فیلمسازش، محمود کلاریْ فیلمبردارِ چیرهدستِ سینمای ایران. شیوﮤ فیلمسازیای که کلاری در نخستین فیلم سینماییاش اتخاذ کرده، هم میتواند بدل به اثری درخشان شود و بخشی از حافظۀ سینما، و هم بدل به اثری عقیم شود در ارتباط برقرارکردن با مخاطب و داشتن روایتی باسمهای. حال سوالی که با آن مواجه میشویم این است که آیا فیلم آدمفروش (با نام پیشینِ خاطرات تابستان همان سال) در کدام دسته قرار میگیرد؟ آیا اثریست همچون درخت گلابیِ مرحوم مهرجویی یا اثریست مملو از نقصان روایی و پرداخت داستانی؟
آثار حدیثنفسگونۀ فیلمسازان که متمرکز بر دوران کودکی و ایام خوش ازدسترفته است برخی از آثار درخشان تاریخ سینما را تشکیل دادهاند. از دره من چه سرسبز بودِ جان فورد گرفته تا سینما پارادیزوِ تورناتوره و نمونۀ وطنیِ آن هم، درخت گلابی. محمود کلاری در نخستین تجربۀ فیلمسازی خود در جایگاه نویسنده و کارگردان دست روی چنین سینمایی گذاشته است و اثرش را مملو از رمزگانهایی کرده که ریشه در خاطرات و تجربۀ زیستهاش دارند. نخستین شرط این شیوﮤ فیلمسازی هم در نحوﮤ برقراریِ ارتباطی نشانهشناختی با مخاطب است که در رسانۀ سینما نیز بسترِ مورد نیاز برای چنین امری یک پیرنگ و نظام روایی مستحکم است. در یک تعریف سادهتر، فیلمساز باید بتواند در پسِ قصهاش از حدیثِ نفسش پرده بردارد. این مهم میتواند بدل به لنزهای عینکی شود که با فیلم آدمفروش مواجه شویم و آن را مورد نقد قرار دهیم.
اولین سطحِ مواجهه با فیلمْ نظام سبکیِ آن است که بُعد عینی ــ بصریِ فیلم را تشکیل میدهد. بزرگترین نقطۀ قوت آدمفروش هم در همین سطح زیباشناختی است. بهنوعی تواناییِ کلاری در زمینۀ تصویر منجر به غلبۀ نظام سبکی بر نظام روایی شده و اثر عمق پیدا نمیکند، ابعاد شخصیتیِ پرسوناژها پدیدار نمیشوند و روابط علتومعلولی هم به درستی جایگذاری نمیشوند. و جملگیِ این ویژگیها منجر به ضعف فیلم در زمینۀ داستان، یعنی عدم نیل به سطوح دیگر و باقیماندنِ تجربۀ زیباشناختی در سطح روییِ فیلم میشوند.
فیلمساز بیش از هرچیز بهدنبالِ بهانهای برای به تصویر کشیدنِ خاطراتِ خوشِ کودکیاش است. ایماژهایی با باری بهشدت نوستالژیک که در این فیلم، به حق با مهارتی مثالزدنی بر پردﮤ نقرهای ثبت شدهاند. اما چه حاصل اگر این تصاویر درونِ یک بستر دراماتیک قرار نگرفته باشند. گویی دیواری را بخواهیم با بلوکهایی خوشرنگولعاب کار کنیم، اما بدونِ سیمان و ملاتِ مناسب. نتیجهاش هم میشود یک دیوار بهشدت سست که با نخستین لرزهای فرو میپاشد.
نمره: ۱/۵ از ۵