محمد مهدی صفری تنها
محمد مهدی صفری تنها
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

نقد فیلم سرب 1368 مسعود کیمیای



.سرب همچون بیشتر آثار پس از انقلاب کیمیایی _ که بهترینشان است_ کپی بد و پلاستیکی از شاهکارهای پیش از انقلابش است _قیصر،گوزن ها و داش آکل_که رنگ وبوی روشنفکری هم می دهدو غرب زدگی و داشتن اشتباهات فرمی هم در آن بیداد میکند...

سرب را دوباردیدم و هر دوبار همجذابیت خاص و دندون گیری از ان ندیدم به غیر از نگاهش به یهود و یکسری صحنه های جنایی که من را یاد ملویل و تا حدودی به یاد نوار های امریکایی می انداخت که ان هم با وجود ان دکور وادم هایی که بازور تیپ شوند _ان هم شبیه به فیلمهای جنایی دسته دو خارجی_ در باردوم به دلم ننشست وتنفرم از فیلم بیشتر شد .


فیلم خوش اغاز است و شکوه خوبی دارد؛ تصاویر مستند آغازین فیلم که حرکت انبوه مورچه ها از کنار یک جسد را به شکل کنایه آمیزی نشان می دهد،به خوبی در ساختار فیلم قرار گرفته و طنازانه از ماههیت تحقیر آمیز این اقدام پرده بر می دارد.فصل سرتراشی وفصل گورستان با فضای تاریک آتش و دود ،پر از یهودی آواره که سردشان بود،زیبایی سینمای بسیار خوبی را رغم زده بود از نورپردازی گرفتاده تا دکور و موسیقی محزون .


فیلم ادامه پیدا میکند قتلی صورت می گیرد و شبیه به کلیشه ها قاتل می گریزد و فرد بیگناه که دراینجا مسلمان با تقوایی است و سن بالا _مشایخی_ به زندان می افتد .با زندان افتادن مشایخی حال باید فردی باید کاری کند که سر بی گناه به بالای دار نرود.اینجاست که نوری با بازی خوب هادی اسلامی در ظاهر یک روزنامه نگار روشنفکر وشاعر و در باطن همان قیصر بامرام و باغیرت که به دلیل خیانت در گذشته دست به قتل همسرش زده بوده و حال داغدارش است و سخت پشیمان.حال قیصر روشنفکر ما به دنبل این است که برادرشرا از طناب دار پایین بکشد ولو هم با مرگ و شهادت خود در راه برادر که از مرگ های مورد علاقه فیلمساز است _درخشان ترینش هم می توان به بهروز وثوقی در گوزنها اشاره کرد_. حال برمی گردیم سراغ دو مرغ عشق _با بازی های خوب امین تارخ و فریماه فرجامی_ فراری از دست گنگستر های یهودی که به دنبال بهشت موعود خویش هستند . با توجه به حرف فیلمساز این ئو جوان بی پناه اند و آواره ولی با آن دلار هایی که با خود حمل می کنند چندان آوارگی و دربه دری دراو و همسرش دیدهنمی شود.اخر سر هم با صدجور قر و فر و تزلزل بازیش و به ناچار با نوری به دادگسری می رود و پس از مرگ رضا موتوری وار نوری شهادت داد و کاری کرد که سر بیگناه به بالای دار نرود و کاری باگنگستر ها و صهیونیست ها کند که از این مملکت بروند و پشت سر خود را ناه نکنند .در کل سرب اثربسیار مصنوعی وپرمدعایی است و همینطور غرب زده با روشنفکربازی های ایرانی با آدم های غیر ایرانی در یک فضای غیر ایرانی تر که بسیار ملال آور است + یک سری دیالوگ های غصار کیمیای وار که قیصرمدرن و روشنفکرمان به زبان می آورد که شعاریست و به دلیل تکررو طولانی بودن در کنار موسیقی که به غیر از سکانس های اول دیگر برایم زجر آور بود من را کسل وخسته کرد.


با وجود اینها سرب اثری است تاثیر گذارو مهم در تاریخ سیاسی_اجتماعی ایران ؛هارون یشایاییی تهیه کننده ی فیلم هایی چون ناخدا خورشید واجاره نشین ها می گوید: تاثیری که مسعود کیمیایی با این فیلم بر سرنوشت یهودیان ایران گذاشت ،تعیین کننده بود.کیمیایی در این فیلم یهودیت را از صهیونیسم جدا کرده که بعد ها همین طرزفکر،یک تیوری جهانی شد،و این تاثیر عمل روشنفکرانه کیمیایی است.

نمره منتقد از ده : 5/4

محمد مهدی صفری تنها

سربمسعود کیمیاییقیصرگوزن هاداش آکل
دانشجوی کارگردانی تلویزیون
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید