محمد مهدی صفری تنها
محمد مهدی صفری تنها
خواندن ۳ دقیقه·۳ ماه پیش

یادداشتی بر سریال انیمیشنی آواتار: آخرین بادافزار

یادداشتی بر سریال پویانمایی «آواتار: آخرین بادافزار»

«آواتار آخرین بادافزار» سریال پویانمایی‌ای بود که کودکان و نوجوانان دهه‌های هفتاد و هشتاد شمسی با آن خاطرات بسیاری دارند و از آن به‌عنوان یک اثر کلاسیک در حوزه‌ی سریال‌های پویانمایی یاد می‌کنند. آواتار از معدود آثاری بود که موفق شد همه‌ی اعضای خانواده را پای تلویزیون بیاورد و آن‌ها را با ماجراجویی‌های آنگ و دوستانش همراه کند. همچنین آواتار را می‌توان از موفق‌ترین آثاری دانست که از التقاط انیمه‌ی ژاپنی با پویانمایی سریالی آمریکایی خلق شده است، به‌گونه‌ای که خیل عظیمی از بیننده‌های آن، این سریال را یک «انیمه‌ی آمریکایی» خطاب می‌کنند. می‌توان ویژگی‌ها و برخی از عناصر انیمه‌ی ژاپنی را در آواتار دید، امّا این سلسله ویژگی‌ها بیشتر مربوط به بعد بصری و سبکی اثر می‌شوند؛ از نحوه‌ی شمایل‌نگاری و طراحی چهره‌ی شخصیت‌ها، فضاسازیِ ژاپنی و شرقی حاکم بر اثر، استفاده از برخی نماد‌های مانگا و انیمه‌ی ژاپنی، چیبی (طراحی کاریکاتورگونه و اغراق‌شده‌ی شخصیت‌ها)، مانپو (نشانه‌هایی برای بیان احساسات)، استفاده از افکت‌های انتزاعی در پس‌زمینه (مثل خطوط سرعت، به‌هم‌ریختگی جو اطراف شخصیت با پالت‌های رنگی مختلف)، نمایش احساسات در قالب جلوه‌های مختلف کارتونی، رفتار و حرکات اغراق‌آمیز و غیره، یا به معنایی دیگر، آشنایی‌زداییِ اکسپرسیو از پس‌زمینه‌ی دیداریِ مخاطب از سبک بصری مرسوم در پویانمایی‌های آمریکایی می‌باشد. جدای از بحث بصری که اثر بیشتر وامدار نمونه‌های شرقی است، شیوه‌ی روایی اثر آمریکایی است و وامدار روایت داستانی کلاسیک، به این صورت که هر قسمت خط داستانی مستقل امّا پیش‌برنده در سیر کلی داستان در سه فصل را دارد، که برخلاف استفاده از عنصر روایت ذهنی و پرسپکتیو رواییِ مرسوم در انیمه‌، در پویانمایی‌های سریالی آمریکایی با روایتی عینی و تخت روبه‌روییم که به‌جای متکی بودن بر دیالوگ‌ها و مونولوگ‌های ذهنی شخصیت‌ها به‌عنوان محور پیش‌برنده‌ی مدت‌زمان هر قسمت، بیشتر متکی بر روایت داستان و به سرانجام رساند و حل گره‌های داستان می‌باشد. جدا از روایت می‌توان به عدم استفاده از خشونت، خون‌ریزی و نشان‌دادن مرگ شخصیت‌ها (قراردادن آن در یک ابهام) اشاره کرد. اگر بخواهیم از بررسی فرمی اثر اندکی دور شویم، می‌توانیم به ارجاعات آن به آثار سینمایی و پویانمایی‌های پیش از خود اشاره کنیم؛ از تأثیرات زیادی که سازندگان از مجموعه‌ی «جنگ‌های ستاره‌ای» گرفته‌اند، نظیر امپراتوری آتش به‌مثابه‌ی برهم‌زننده‌ی توازن (همچون رژیم امپراتوری در جنگ‌های ستاره‌ای)، زوکو به‌عنوان شخصیتی که در گذشته فرد خوبی بوده و پس از حوادث ناگواری، اکنون به یک شخصیت منفی تبدیل شده که در ادامه به ذات اصلی خود برمی‌گردد (همچون دارث ویدر/آناکی اسکای‌واکر)، آنگ، پسری که مسئولیت بزرگی بر دوشش است و پروتاگونیست اصلی داستان می‌باشد و به کمک دوستان و استادان مختلف، خود را برای نابودی امپراتوری آماده می‌کند و مهارت‌های خود را بالا می‌برد و نماد‌امید است (لوک اسکای‌واکر)، آذرخش که قدرت خاص آتش‌افزاران می‌باشد و امپراتور آتش تسلط فراوانی بر آن دارد (همچون صاعقه‌ای و نیرویی که قدرت خاص پالپاتین است)، روح آواتار‌های پیشین و پنددادن‌های آن‌ها به انگ (همچون روح جِدای‌های پیشین؛ پند‌های اوبی‌وان‌کنوبی به لوک) و غیره. جدای از «جنگ‌های ستاره‌ای» می‌توان ارجاعات این سریال به آثار هایائو میازاکی را تشخیص داد؛ تعامل جهان ارواح با دنیای مادی که در قسمت پایانی فصل اول به‌خوبی شاهد ارجاع آن به انیمه‌ی سینمایی «شاهزاده مونونوکه» می‌باشیم (آواتار که در قالب روح غول‌پیکر آبی‌رنگ با آتش‌افزاران مبارزه می‌کند با روح غول‌پیکر جنگل به رنگ آبیِ آسمان شب). همه‌ی این‌ها دال بر این هستند که آواتار آخرین بادافزار سریالی است که جدای از مباحث فرمی (سبکی و روایی) که منجر به تبدیل‌شدن آن به اثری سرِپا و سرگرم‌کننده برای مخاطب می‌شود، اثر از منظر مباحث فرامتنی و زیرمتنی نیز بسیار قابل تأمل می‌باشد. همه‌ی این‌ها در کنار یکدیگر «آواتار: آخرین بادافزار» را بدل به یکی از آثار درخشان و نامیرای جهان پویانمایی کرده‌اند و منجر به تولید آثار لایو-اکشن (فیلم سینمایی به همین نام سال ۲۰۱۰ به کارگردانی ام‌‌. نایت شیامالان و سریال تلویزیونی‌ای که توسط نتفلیکس سال ۲۰۲۴ فصل اول آن پخش شد)، سریال پویانمایی «افسانه‌ی کورا» از شبکه‌ی نیکلودئون که اسپین‌افی‌است که سازندگان آواتار آن را ساخته‌اند و مجموعه‌های مختلفی از کمیک‌استریپ‌ و بازی‌های رایانه‌ای که جهان آواتار را گسترش داده‌اند.

محمدمهدی صفری تنها

#آواتار_آخرین_بادافزار
#یادداشت

آواتار بادافزار
دانشجوی کارگردانی تلویزیون
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید