((خندیدن بر جهان رندانه چنین باید))
سیتکام در زبان انگلیسی از تلفیق دو کلمه Sit مخفف Situation یا موقعیت و کلمه Com مخفف Comedy یا همان طنز یا کمدی ایجاد شده است. نام کامل این سبک برنامه سازی، سبک کمدی موقعیت یا همان Situation Comedy نام دارد.
برنامههای سیتکامی معمولا در قالب سریالهای چند فصلی همراه با اپیزود های ۲۰ الی ۲۵ دقیقه ای ساخته میشوند و برای نمایش در شبکههای تلویزیونی تهیه میشوند. ویژگی بارز دیگر سیتکامها وجود صداهای خنده تماشاگران در پشت زمینه صحنه های خندهدار برنامههای سیتکام است که در دونوع آن _سیتکام همراه با (رمنس_درام) و (کمدی مطلق) _ رواج دارد.
سیتکام را می توان شکلی توسعه یافته ای از (( کمدی طرح )) (Sketch Comedy ) دانست. کمدی طرح گونه ای نمایش بریتانیایی است شامل قطعه های کوتاه یک تا ده دقیقه ای خنده دار که بر اساس بداهه پردازی بازیگران شکل می گیرد و طی جلسات تمرین رفته رفته بهبود می یابد(آنچه امروزه به آن طنز آیتمی می گویند ).آمریکایی ها به (( شو )) بیشتر از ((نمایش)) اهمیت می دادند ؛ این گونه نمایشی را در قالب (( مینسترشو)) (Minstrel Show) بازسازی کردند.نوعی نمایش سرگرم کننده یا شو زنده که در اوایل قرن ۱۹ مورد اقبال عموم قرار گرفته بود.نمایشی شامل اجرای موسیقی ،رقص،شعبده بازی و میان پرده های طنز.اساس شوخی ها در مینستر شو بر سُخره گرفتن سیاه پوستان استوار بود.بازیگران سفید پوست صورت های خود را رنگ می کردند و در قالب تیپ های شناخته شده از سیاه پوستان مثل (( سیاه پوست تنبل )) یا (( سیاه پوست خرافاتی )) موقعیتی خنده دار پدید می آورند . این نمایش های کوتاه پس از شکل گیری رسانه های دیداری و شنیداری از صحنه تئاتر به رادیو تلویزیون آمدند. نکته اینجاست که سیتکام های آمریکایی ویژگی بداهه پردازی و بهبود کیفیت طی تمرین یا اجراهای متعدد را از کمدی های طرح بریتانیایی گرفتند و به ویژگی تازه ای در تلویزیون تبدیل کردند . سیتکام ها مثل کمدی های طرح می توانند به وسیله چند بازیگر یا به شکل استندآپ کمدی اجرا شوند .به گونه ای که یک شخصیت مرکزی وجود داشته باشد که ماجراها پیرامون او شکل می گیرد و او رو به مخاطبان با مشکلات پیرامونش شوخی می کند .با این حال محتوای فرهنگی سیتکام های آمریکایی بیشتر از آن که تحت تاثیر کمدی های طرح باشد ،شبیه به میستر شو است و بر تیپ سازی و شوخی با روزمرگی و تحقیر شخصیت اصلی و اطرافیان استوار است .اما جدای از محتوا ،سیتکام هاچند ویژگی فرمی تکرار شونده دارند.داستان در چند لوکیشن محدود که به شکل صحنه تئاتر در استودیو ساخته شده اند شکل می گیرد ؛ معمولا با چند دوربین به شکل همزمان ضبط می شوند و تصاویر به وسیله یک کارگردان تلویزیون در لحظه انتخاب انتخاب می شوند؛شخصیت های ثابتی دارند که از قسمت اول تا قسمت آخر حضور مستمری دارند و نبود هر یک از آنها روند شکل گیری داستان را مختل می کند .اما مهمترین ویژگی سیتکام ها شنيده شدن صدای خنده یا واکنش بینندگان است.
حال مروری می کنیم بر سیر تحول سیتکام
سیتکام به عنوان شکل مستقل از کمدی ابتدا در ژانویه سال ۱۹۲۶ با پخش برنامه سام هنری در رادیو WGNدر شیکاگو شکل گرفت.سام هنری چیزی شبیه به برنامه صبح جمعه با شما بود؛ترکیبی از مسابقه ،اجرای موسیقی و قطعه های نمایشی مفرح.پس از آن برنامه های رادیویی مشابهی نظیر برنامه جک بنی و فیبر مک گای و مولی این رویه را تا اواسط دهه پنجاه ادامه دادند.
سریال ده قسمتی Pinwright's Progress ساخته ویلیام آشر، اولین سریالی بود که روی آن نام سیتکام گذاشته شد. داستان این سریال درباره ماجراهاناگوار یک مالک چند فروشگاه است؛جی. پین.رایت یک رقیب منفور دارد و کارکنانش تنها با تلاش برای کمک، تنها به مشکلات او میافزایند و...
ویلیام آشر از دهه ۱۹۵۰ تا دهه ۱۹۷۰ میلادی بیشتر از بیست سریال کمدی موقعیت را کارگردانی کرد و به همین دلیل او را بهعنوان خالق سریالهای سیتکام میشناسند. اولین قسمت این سیتکام در ۲۹ نوامبر سال ۱۹۴۶ از شبکه بی بی سی پخش شد. البته قبل از این سریال هم برنامه هایی بوده اند که در اپیزود های تقریبا ۲۰ دقیقه ای تلاش کنند که مردم را بخندانند، اما این سریال اولین سریالی بود که به شکل سیتکامی که امروز آن را میشناسیم ساخته شد.
در فاصله یک سال بعد از شروع سریال پیشرفت پینرایت ، سریال Mary Kay and Johnny شروع شد و تا ۱۹۵۰ با نمایش سیصد اپیزود به طول انجامید .در این اثر یک زوج جوان که هم خالقین سریال بودند و هم نقش های شخصیت های اصلی را بازی می کردند و تقریبا تمامی داستان ها در آپارتمان کوچک آنها اتفاق می افتاد . شوخی ها شکلی خانوادگی داشت و زمان هر قسمت بین پانزده تا سی دقیقه بود. همچنین ویژگی های شخصیتی مری (مری کی استرنز) و جانی (جانی استرنز) در طول سریال رفته رفته قوام یافت.
دهه پنجاه دوارن توجه به سیتکام به عنوان گونه جدیدی از کمدی بود که هم تولید ارزانی داشت و هم به واسطه ذات سرخوشانه و زمان کوتاه اش می شد به شوخی هایی در آن نزدیک شد که در کمدی_درام ها محدودیت هایی برای اجرا داشتند.
بعد از Pinswright Progress و Mary Kay and Johnny تولید سیتکام های متعدد شروع شد که از محبوب ترین و قابل اعتنا ترین آنها میتوان به سریال I Love Lucy اشاره کرد که برای هر شش فصل پربیننده ترین برنامه تلویزیون بود. در این سریال لوسیل بال در نقش لوسی ایفای نقش میکرد. لوسی که زن خنگی بود همیشه درگیر در موقعیتهای سخت و مضحک بود.آی لاو لوسی اولین سیتکامی بود که بجای استفاده کردن از لف ترک، از صدای خنده مردم حاضر در استودیو استفاده کرد و همین حرکت یکی از بزرگترین الهامات این سیتکام بود.
در کنار عاشقتم لوسی می توان به سریال (honey moon) ماه عسل (۱۹۵۸_۱۹۵۷) اشاره کرد.ماه عسل با وجود درونمایه جسورانه اش سیتکامی پیشرو به حساب می آید.چرا که با شوخ طبعی به بخشی از زندگی طبقه کارگر آمریکایی می پرداخت که سایر سریال ها جرعت نزدیک شدن به آنها را نداشتند . مدضوعاتی نظیر ازدواج های عرفی ،میل به مصرف گرایی و تمسخر آرمان های آمریکایی که پس از جنگ جهانی دوم شکل تابو به خود گرفته بودند باعث شدن ماه عسل تنها با ۳۹ قسمت به کار خود پایان بدهد. تجربه شکست ماه عسل موجب شد سیتکام ها در دهه ۶۰ محافظه کار تر پیش بروند .
اندی گریفیث شو (The Andy Griffith Show)با هشت فصل و ۲۴۹ قسمت محبوب ترین سیتکام دهه شصت است ؛ماجرای کلانتر آسان گیر در یک شهر خیالی با موضوعاتی باسمه ای و ساده انگارانه تا انتقادی . در مقابل دیک ون دایک شو (۱۹۶۶_۱۹۶۱) The Dick Van Dyke Show
در ۵ فصل و ۱۸۰ اپیزود می کوشید با توجه به خط قرمز ها ماجراهای اش را پیرامون یک خانواده شکل می دهد . یک خانواده آمریکایی با همسایه های شان که گویی از دل سریال ها به دل این شو سقوط کرده اند.
در دهه هفتاد و با شکل گیری جنبش های مدنی ضد جنگ ویتنام و رسوایی واترگیت دوباره زمینه برای نقد های اجتماعی تند و شوخی با خط قرمز ها مهیا شد.از سوی دیگر با پیشرفت تکنولوژی و ساخته شدن تلویزیون های رنگی حالا دیگر رنگ عنصر منحصر به سینما نبود و پایش به خانه های مردم هم باز شده بود .سریال ها به شکل تمام رنگی و با اتکای به لباس های مد روز ساخته می شدند و این به جذابیت روزافزون سیتکام ها اضافه کرد. مری تایلر مور شو (۱۹۷۷_۱۹۷۰) Mary Tyler Moore Showسیتکام پیشرو دهه هفتاد بود. مری تایلر...به زندگی زنی مستقل می پرداخت که از منشی گری در یک شبکه تلویزیونی به جایگاه یک تهیه کننده ارتقا می یافت .این اولین بار بود که روابط درونی یک شبکه تلویزیونی یا به عبارت بهتر یک رسانه تبدیل به موضوع اصلی یک سیتکام می شد.مری تایلر... را می توان در پرداختن به بسیاری مسائل خط شکن دانست.مسائلی مثل روابط پیش از ازدواج ،همجنس گرایی بزهکاری در نوجوانان و... که هر چند در سریال های درام سالها بود مطرح شده بودند اما در قالب سیتکام کسی جرأت نزدیک شدن و شوخی با آنها را نداشت .
در این بین ساخته شدن سریال M*A*S*H بر اساس داستان مش _ رمانی درباره سه دکتر ارتش نوشته ریچارد هوکر و با توجه به اقتباس سینمایی رابرت آلتمن در سال ۱۹۷۰از روی همین داستان _بسیاری از معادلات استودیو ها را برای همیشه تغییر داد.M*A*S*H سریالی پرده دارانه بود که به هیچ چیز و هیچ کس رحم نمی کرد و همه چیز را به سخره می گرفت.
دهه هشتاد ،دهه تثبیت سیتکام بود . دهه تمام شدن ایده ها و جا افتادن کلیشه ها پس از مصرف کردن تمامی ایده ها در سیتکام های جنجالی دهه هفتاد .
ابتدا سریال هایی محبوب مانند Cheers و The Cosby Show آمدند . چیرز کمابیش همان چیزی است که در سیتکام های قبلی دیده ایم با این تفاوت که لحن روایت و میزان نزدیکی به روابط انسانی شکل عریان تری به خود گرفته.علاوه بر این ،آنچه چیرز را به سیتکام مهم دهه هشتاد تبدیل می کند تعدد شخصیت ها و عدم وابستگی آنها در قالب یک خانواده است. چیرز شکل جدیدی از زندگی را نمایش می دهد که در آن مجرد بودن و مجرد ماندن ضد ارزش به حساب نمی آید و تنهایی آدم ها بخشی از هویت شخصی شان است.موضوعی که به مسئله محوری در سیتکام های دو دهه بعد تبدیل شد.
دیگر سیتکام مطرح این دهه کازبی شو است که می توان آن را یک سیتکام خانوادگی دانست .با این تفاوت که این خانواده این بار تماماً سیاه پوست هستند. دستاورد بزرگ کازبی شو این است که از الگوی بخش های نمایشی ((نمایش مینستر)) استفاده مب کند اما به جای به سخره گرفتن سیاه پوستان ، به زندگی روزمره آنها می پردازد .
درست در سال ۱۹۸۹ مانیفیست جهان سیتکام_ساینفلد_ پا به میدان گذاشت و دنیای سیتکام را متحول کرد. جری ساینفیلد و لری دیوید سیتکامی ساختند و برای آن موضوعی بس غریب را انتخاب کردند _ هیچی : این سریالی است درباره هیچ چیز _ و برای اولین بار در تاریخ، سیتکامی ساخته شد که کاراکتر ها در آن هیچ رشد شخصیت پردازانه ای نمیکردند، هیچ درسی نمیگرفتند و اپیزود های سریال هیچ درس اخلاقی ای نداشتند. اسم این سبک "No hugging No learning" نامیده شد و سبکی کاملا جدید و پویا را وارد دنیای سیتکام ها کرد. این سبک دست نویسنده هارا برای ایجاد غافلگیری و طنز های بی حد و مرز باز میکرد و میتوانست سیتکامی خنده دار تر و دیوانه وار تر را به بیننده نشان دهد. آنهانیویورکی بودن آثار وودی آلن را به درون یک سیتکام تزریق کردند تا شکل تازه از روابط و شخصیت ها را ارائه دهند .ساخت اینگونه سیتکامی طبیعتا ریسک بزرگی بود، هرچه نباشد بسیاری از بینندگان سیتکام هارا برای روابط عاشقانه و داستان درامشان دنبال میکردند و ممکن بود اینگونه سریالی تو ذوقشان بزند؛ اما ساینیفلد توانست در تمام ۹ فصلش یا پربیننده ترین سریال سال باشد یا نهایتا در رتبه دوم قرار بگیرد.ساینفلد یک الگوست که ۱۸۰ اپیزود تکرار می شود اما تکراری نمی شود . دلیل اش این است که ساینفلد شبیه به اتحاد های ریاضی است.یک فرمول که با هر عدد گذاری جدید یک نتیجه تازه ارائه می دهد .سریال های پس از آن ،از فرندز گرفته تا آشنایی با مادر و تئوری بیگ بنگ و فیلادلفیا همیشه آفتابی است تنها این عدد گذاری یا شکل نوشتن تابع را تغییر داده اند .فرمول ساده است: چند دوست در خلال زندگی مجردی و ماجراهایی که فقط در یک شهر مدرن با اخلاقیات مدرن اتفاق می افتد در کنار هم روزگار می گذرانند اما این که واکنش آنها نسبت به حوادث چیست،باعث بروز نتایج تازه می شود .
در دهه ۹۰ سازندگان سریال محبوب فرندز وارد کار شدند و با الهام گرفتن از فضای ساینفلد، سریالی به سبک عادی و حاوی روابط عاشقانه و درس های اخلاقی ساختند. طبیعتا فرندز با گرفتن فضای گرم و دوستانه ساینفلد و اضافه کردن رمنس و درام، توانست حتی بیننده های بیشتری از ساینفلد را جذب کند و بتواند همان جامعه کوچکی که ساینفلد را دوست نداشتند را هم عاشق خودش کند. فرندز از همان زمان تا به امروز محبوب ترین و پربیننده ترین سیتکام جهان است و سردسته گروه اول سیتکام ها به حساب میآید.
اما جدای از ساینفلد و دوستان ،سیتکام مهم دیگر دهه نود پرنس تازه بل ایر (۱۹۹۶_۱۹۹۰)بود .پرنس ...به دو دلیل سیتکامی با اهمیت است.اول این که این سیتکام را به دلیل تمرکز بر زندگی خانواده ای سیاه پوست می توان ادامه دهنده راه کازبی شو دانست.دلیل بعدی اما توجه پرنس..به زندگی نوجوانان سیاه پوست آمریکایی بود.نسلی که به دور از نژاد پرستی سرکوبگر پیش از دهه هفتاد در حال بزرگ شدن بودند و سوداهایی متفاوت از والدين شان در سر می پرورانند.
حال وارد هزاره سوم می شویم ؛سالهای ۲۰۰۰با ظهور شگفتی های نو آغاز شد. پدیده هایی چون گوگل ،آمازون ،یوتیوب ،ویکی های مختلف و رسانه های کاملا متفاوت از یک سو و تولید شو هاو برنامه های تلویزیونی همچون سریال های واقعیت تلویزیونی(Reality T.V) و سبکی مدرن و نوظهوری از سیتکام_تحت تاثیر مکتب دگما ۹۵ _ که می توان از (US)The Office _ نسخه آمریکایی(UK)The Office_ به عنوان سرشناسترین آن دست از سیتکام نام برد .سبک سوم سیتکام ها سریال هایی بودند که کمدی را به فضای کار آوردند یا اینکه داستانی به ظاهر جدی را به شکل کمدی نشان دادند، سریال هایی مثل Scrubs که دنیای یک بیمارستان را نشان میداد؛ این سبک را که بعد از سریال هایی مثل M*A*S*H داشتند کمرنگ میشدند را دوباره به رونق برگرداندند.درخشش این سبک هنگامی آغاز شد که سریال The Office UK با اضافه کردن بخش ماکیومنتری (مستندشکل) تاثیر مثبت بزرگی روی آن گذاشت و الهام بخش سریال هایی مثل The Office US شد که خود آن هم با خیل عظیم بینندگان و جوایزش، راه را برای سریال هایی از قبیل Modern Family و Parks and Recreations هموار کرد.
از آن طرف در سبک اول سیتکام ها how i met your mother نسخه ای رومانتیک تر و درام تر از فرندز را به نمایش گذاشت و توانست تعداد زیادی مخاطب را جذب کند و بیگ بنگ تئوری هم توانست یکی از محبوب ترین سیتکام ها شود. در سبک دوم هم سریال Curb your Enthiusiasm به سازندگی و بازی لری دیوید، خالق این سبک، در نقش لری دیوید ساخته شد و کمی بعد تر هم سیتکام Its Always Sunny in Philadelphia ورژنی شدیدتر از ساینفیلد ساخته شد که علاوه بر نداشتن درس اخلاقی، حتی درس های منفی هم به مخاطب میداد!
نکته مهم این دهه کمرنگ شدن نقش صداهای خنده (Laugh Track) ها بود. به گونه ای که اکثریت سیتکام ها آن هارا حذف کردند و فقط تعداد انگشت شماری به آن ادامه دادند. در دهه بعدی هم با پایان یافتن بیگ بنگ تئوری، میتوان گفت کار لف ترک ها هم در تلویزیون پایان یافت.
دهه بعدی با پایان یافتن سیتکام های موفقی مثل آفیس، آشنایی با مادر و مدرن فمیلی دنیای سیتکام ها افت پیدا کرد و از آنجا که ساختن سیتکام با موضوع "هیچی" کلیشه ای شده بود و داستان های خلاقانه و جدید هم راحتی و دوست داشتنی بودن سیتکام های قبلی را نداشتند، سیتکامی نتوانست چندان موفق باشد. بجز ریک اند مورتی با داستان جذاب علمی تخیلی در کنار کمدی و Brooklyn Nine-Nine که با داستان جنایی و درام جذاب و همچنین استفاده از بازیگران مهمان متعدد بالاخره توانست بیننده های زیادی را به پای گیرنده ها بکشاند. در کنار آنها هم سیتکام های خوبی مانند Silicon Valley ساخته شدند، اما هرگز نتوانستند به محبوبیت سیتکام های قدیمی تر حتی نزدیک بشوند.
سیتکام در ایران
سیر ظهور و سقوط سیتکام در ایران روندی مشابه سیتکام های امریکایی را دارد اما در بازه زمانی خیلی کمتر.جدا از برنامه های رادیویی و طنز های آیتمی کمدی دهه هفتاد نظیر پرواز ۵۷ ،
ساعت خوش و حرف تو حرف که شباهت زیادی به نمایش های طرح بریتانیایی داشته اند .آنچه که حائز اهمیت است تفاوت عمده طنز های آیتمی دهه هفتاد با برنامه های مشابه در دهه های پیش می باشد _ آیتم ها در پی القاء یک موضوع یا پیام اخلاقی نبودند و مثل سیتکام ها صرفا در پی خنداندن بیننده به هر طریقی بودند _.
اولین سریالی که به طور کامل از قالب آیتم محور و اجرای بین آیتم ها جدا شد و داستانش را در قالب چند شخصیت محدود به درون یک مکان محدود برد تا بتوان با خیال راحت آن را سیتکام نامید ،این چند نفر (۱۳۷۸) به کارگردانی مهران غفوریان بود که عاری از هر گونه خلاقیت و موضوع به خصوص و جذابیتی بود _ اما نوع جدیدی از برنامه طنز را به صدا و سیمای ایران معرفی کرد _.طبقه وسط (۱۳۸۰)
سیتکام بعدی مهران غفوریان بود که حداقل موضوع داشت.اما خالی از روابط علی و معلولی شکل گیری داستان و به دور از روابط عاطفی بین شخصیت ها پیش می رفت.
زیرآسمان شهر (۱۳۸۳_۱۳۸۱) نقطه عطفی بود برای غفوریان و تلویزیون.بعد از آن آثاری چون بدون شرح(۱۳۸۱)،پاورچین(۱۳۸۱) و کمربندها را ببندیم(۱۳۸۳). سیتکام ایرانی را در اوج نگه داشتند اما با شکست زیرآسمان شهر و نقطه چین هر دو متجلی گر یک حقیقت غیر قابل انکار هستند _ عدم پذیرش شوخی از جانب مردم و مسئولین با موضوعات اجتماعی _.هر شوخی ساده ای به همه بر می خورد و شکایت های فراوانی در پی داشت .به شکلی که مهران مدیری زمان داستانی سریال های بعدی اش (شب های برره ،باغ مظفر) به تاریخ نامعلومی منتقل کرد .
آخرین سیتکام قابل قبول پخششده از صدا وسیما را هم شاید بتوان ساختمان پزشکان (۱۳۹۰) دانست . در دهه نود اوضاع به قدری خراب شد که مهران مدیری به ساخت برنامه های آیتمی روی آورد و وقتی آخرین تلاش هایش برای احیای سیتکام با در حاشیه یک و دو شکست خورد وارد شبکه نمایش خانگی شد و به ساخت آثار طنز اجتماعی پرداخت .
محمد مهدی صفری تنها
منابع :
.مقاله مروری بر جهان سیتکام ، نیما موذن
.مقاله لذت قرار گرفتن درجهان کمدی موقعیت ،امیرمحمد سلیمانی
.مقاله موقعیت : خنده ،حسین جوانی ،طاهره موسوی ،شماره ۲۹۴ مجله دنیای تصویر