محمد مهدی صفری تنها
محمد مهدی صفری تنها
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

Wednesday 2022

سریال Wednesday اقتباسی است از مجموعه کمیک های خانواده آدامز که اولین شماره های آن در هفته نامه نیویورکر در سال ۱۹۳۸ به چاپ رسید و در گذر زمان این خانواده مطرود و دهشتناک در رسانه های مختلف نظیر تلویزیون ،سینما، بازی های ویدئویی ،کتاب های مصور و موزیک ویدئو ها هنرنمایی کردند و موجب شکل گیری خاطرات نوستالیژیکی در هر نسل شدند .
ونزدی فرایدی آدامز
یک کاراکتر آلترناتیو خونسرد...

در نگاه نخست، ونزدی یک دختر نوجوان فاقد احساس (که حتا سایرین را به خاطر بروز عواطفشان سرزنش می‌کند) و عقل کل به نظر می‌رسد.
بنا به کلیشه های رایج «ونزدی آدامز» می‌بایست یک مرد خشن میانسال می‌بود تا بتوان این ویژگی‌ها را به او نسبت داد اما یک دختر نوجوان کاراکتر آلترناتیوی است که از دل واقعیات روز جامعه امروز سر برآورده.
این کاراکتر در دهه ۴۰ میلادی توسط چارلز آدامز خلق شد اما در هیچ برهه ای از زمان مانند امروز واقعی به نظر نمی‌رسید.
مسائلی که ونزدی در طول سریال با آن‌ها مواجه می‌شود مانند برقراری ارتباط موثر با سایرین و فرایند دوست شدن، مقاومت برابر عضویت در شبکه‌های اجتماعی، بروز احساسات و ... همه و همه مسائلی است که در آثار یک کارگردان، بیشتر به چشم نمی‌خورد و او کسی نیست جز تیم برتون.
تیم برتون تمام این خونسردی، خشونت و تاریکی غالب بر داستان را در کنار حفظ فضای کمدی و فانتزی پیش از این در «ادوارد دست قیچی»، «سویینی تاد» و حتا «چارلی و کارخانه شکلات سازی» تمام و کمال به تصویر کشیده بود و از این لحاظ مناسب ترین گزینه برای ساخت این سریال به شمار می‌رفت.
در فیلمنامه این سریال شخصیت سازی ها خلاف آمد شکل گرفته‌اند، یعنی کاراکترهایی که بی رحمی و قساوت بیشتری به خرج می‌دهند در انتها انسان هایی دلسوز و مهربان می‌نمایند و کاراکترهایی که در قسمت های نخست دوست داشتنی به نظر رسیدند در پایان هیولاها یا شرورهای داستان‌اند.
اینید هم اتاقی ونزدی در نقطه مقابل او قرار داد مهربان، احساساتی و هیجانی (تیپیکال یک دختر نوجوان).
جرقه‌هایی که در شیمی بین ونزدی، اینید و سایر دانش آموزان آکادمی زده می‌شود نیروی محرکه اصلی سریال در قسمت‌های ابتدایی است اما پس از دو یا سه قسمت با نزدیک شدن این دو به یکدیگر جذابیت ابتدایی از بین می‌رود و حل گره داستان (طرح معمایی در فضای جنایی) جای آن را می‌گیرد.
کاراکتر « Think» جذاب ترین و خلاقانه ترین شخصیت پردازی در طول داستان است. احتمالن در تمام سریال کاراکتری دوست داشتنی‌تر از دست خلق نمی‌شود. مخاطب تا حدی به «فینک» تعلق خاطر پیدا می‌کند که به خاطر مرگ او بیشتر از سایر کاراکترها غمگین می‌شود.
کارگردان چهار قسمت نخست تیم برتون (که تهیه کننده اجرایی کار را هم بر عهده دارد) است اما هر چه از قسمت نخست جلوتر می‌رویم (یعنی از کاراکترسازی به سمت پرداخت داستانی حرکت می‌کنیم) قصه و گره‌ها کم جان تر می‌شوند و کشش قسمت های ابتدایی از دست می‌رود.
در همین چهار اپیزود نخست دکوپاژهای کم نقص تیم برتون زیبایی بصری‌ سینمایی را به سریال تزریق می‌کند که حتا با وجود افت در قسمت‌های بعدی اما همچنان در سطح بالایی از اغنای بصری می‌ماند مخاطبان سریال را پس نمی‌زند (تغییر رنگ‌ها، قاب بندی و چیدمان صحنه در طی ۸ اپیزود گویای همه چیز است) .
دو قسمت بعدی (پنج و شش) توسط گنجا مونتیرو کارگردانی شده. مونتیرو کارگردان کارهای تلویزیونی است که البته چندان کارنامه چشمگیری هم نداشته. قسمت‌های پنج و شش را می‌توان ضعیف ترین قسمت‌های سریال دانست، جایی که سریال هم از نظر محتوایی و هم فرمیک دچار حفره‌های بزرگی است.
اما در دو قسمت پایانی با مدیریت جیمز مارشال که نسبت به مونتیرو کارگردان با تجربه تری است، سریال روند رو به رشدی را طی می‌کند و پایان نسبتن خوبی برای فصل اول رقم می‌خورد.
به نظر می‌رسد ونزدی نسخه آلترناتیوی برای سری فیلم های هری پاتر در تلویزیون پدید آورده، هم از نظر جنسیت کاراکترها که در ونزدی بر خلاف هری پاتر دخترها جایگزین پسرها شده‌اند و بیشترین سهم را در پیشبرد داستان بر عهده دارند و هم از نظر زاویه دید و همذات پنداری که کاراکترها هر چه از ویژگی‌های معمول انسانی فاصله می‌گیرند دوست داشتنی ترند.
پایان بندی سریال به گونه‌ای رقم خورد که به احتمال فراوان باید منتظر فصل(های) بعدی این سریال و چالش‌های هری پاتر گونه ونزدی فرایدی آدامز بود.

محمد حسین ابراهیمی

سریالونزدیتیم برتون
دانشجوی کارگردانی تلویزیون
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید