نسیم توکل
نسیم توکل
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

جوانان امروز مدیران آینده دولتی؛ پیشرفت یا پسرفت؟

مدیریت جوانان
مدیریت جوانان

امروزه در ساختار اداری و اجرایی کشورمان، جوانان در دو بخش حاضر شده‌اند؛ در بخش خصوصی و در بخش دولتی. در بخش خصوصی، جوانان به اصطلاح گل کاشته‌اند. چون در این بخش میدان عمل تا حدود زیادی به روی جوانان باز است و آنها به خاطر برخورداری از دانش روز و انرژی مضاعف، پیشرفت‌های قابل توجهی داشته‌اند.

از دیگر دلایلی که می‌توان بابت رشد جوانان در بخش خصوصی به آن اشاره کرد، انگیزه مضاعفی است که این نسل دارند. به‌ویژه وقتی که میزان انگیزه آنها را نسبت به کارآفرینان و فعالان اقتصادی مسن‌تر می‌سنجیم، به این نتیجه می‌رسیم که در شرایط سخت کنونی، یکی از اصول بنیادینی که کسب‌وکارها را کماکان سر پا نگه داشته است، انگیزه مضاعف مدیران جوان اما با تجربه بخش خصوصی است.

همچنین جوانان امروزی نسبت به نسل اول کارآفرینان، علم روز دنیا را به خدمت صنعت درآورده‌اند. در واقع کارشان را به صورت علمی مدیریت می‌کنند. یعنی در کنار داشتن علم مدیریت کسب‌وکار، با مهارت‌آموزی و افزایش توان مدیریتی خود، به شرکت‌های خصوصی می‌آیند و روند تولید را در دست می‌گیرند. نتایج هم در اکثر اوقات، نتایج مثبتی و تحسین‌برانگیزی است.

این امر نشان می‌دهد که جوانان در بخش خصوصی، به شدت فرایندمحور و سیستم‌محور پیش می‌روند و بسیار بهتر از افرادی که صرفا به خاطر برخورداری از سرمایه زیاد، کارخانه یا واحدی صنعتی و تولیدی راه‌اندازی می‌کردند، در حال مدیریت کسب‌وکارها هستند.

مدیران جوان یا جوانان مدیر؟

اما آیا این روند مثبت حضور جوانان در اداره کسب‌وکارهای بخش خصوصی را در بخش دولتی هم می‌بینیم؟ با یک بررسی‌ اندک متوجه می‌شویم که روند به کارگیری مدیران جوان در بدنه سازمان‌های دولتی، روندی اصولی و کارآمد نیست.

البته در این بخش شاهد یک الگوی خوب از شیوه به‌کارگیری جوانان هستیم که می‌تواند سرمشق سایر وزارت‌خانه‌ها و سازمان‌ها هم باشد. در بخش دولتی و به‌ویژه در بخش ICT، یک وزیر جوان داریم که طبق یک الگوی درست و منطقی به جوانان میدان داده است. به این صورت که جوانانی با صفر درصد سابقه کار را در یک پست مدیریتی حساس قرار نمی‌دهد. بلکه در ابتدا آنان را به‌عنوان مشاور به خدمت می‌گیرد و آموزش‌های متعددی را گام به گام به آنها منتقل می‌کند. این جوانان در چنین مسیری، هر روز تجربه بیشتری کسب می‌کنند. سپس پست‌هایی را که یک جوان می‌تواند قبول کند و از عهده مسئولیت‌های آن برمی‌آید و اتفاقا به نیروی جوانی برای پیشبرد اهداف آن پست نیاز است، در اختیار این جوانان قرار می‌دهد.

البته باید به این نکته توجه داشت که افرادی که به‌عنوان دستیاران متخصص وزیر جوان کار می‌کنند، از وجاهت علمی برخوردار هستند و جایگاه‌شان با سمتی که دریافت می‌کنند، انطباق دارد. چون هر کدام به نوعی از نخبگان حوزه خود محسوب می‌شوند. ضمن اینکه در مسیر رشد و دست‌یابی به فرصت‌ها و سمت‌هایی که نصیب‌شان می‌شود، شاهد باندبازی و استفاده از هم‌حزبی‌ها نیستیم. شاید این جوانان از جایی یا جایگاهی معرفی شوند یا لابی‌گری در انتخاب‌شان نقش داشته باشد اما افرادی بیگانه با جایگاه‌شان محسوب نمی‌شوندبلکه خبره هستند. این افراد با آموزش‌هایی که دریافت می‌کنند و تجاربی که به دست می‌آورند، طی سال‌های آینده پست‌های بالاتری در وزارت ICTدریافت خواهند کرد.

مدیریت بدون تجربه، امکان‌پذیر نیست

اما آیا چنین رویه‌ای را در همه وزارتخانه‌های کشور شاهد هستیم؟ با کمی بررسی به پاسخی منفی برای این سوال خواهیم رسید. چون در وزارتخانه‌هایی چون وزارت کار و وزارت صمت، برعکس این روند را می‌بینیم. به این صورت که به ناگهان مدیریت یک بخش حساس را به یک جوان بی‌تجربه و بیگانه با حوزه‌ای که در آن وارد شده است، می‌سپارند.

از آنجایی که چنین فردی تجربه نشستن بر آن مسند را ندارد، تصمیمات اشتباه زیادی می‌گیرد و به خاطر حساسیت جایگاهش، هر تصمیم اشتباه، موجب اعتراض رسانه‌ها و دیگر تریبون‌ها می‌شود و بنابراین مدیران چنین فردی با به‌وجود آمدن فضاحت‌ها و فشار رسانه‌ای و افکار عمومی، این فرد بی‌تجربه را برکنار می‌کنند. غافل از اینکه هر تصمیم اشتباه در چنین پست‌ها و مقام‌هایی، گاه زیان‌های ملی به بار می‌آورد. با این روند، اعتبار جوانان هم زیر سوال می‌رود.

پس جوانگرایی نباید شعاری ابزاری در دست بعضی از افراد برای پیگیری اهداف شخصی باشد. بلکه جوانگرایی باید به قائده‌ای واقعیت‌گرا تبدیل شود. واقعیت حال افراد و امکانی که می‌توان برای رشدشان فراهم کرد. یعنی صرفا کمی سن نباید موجب شود که فردی را به مسندی بنشانیم که توان اداره آن جایگاه را ندارد و بگوییم که جوان‌گرایی کرده‌ایم. چنین اقدامی بی‌اعتمادی نسبت به جوانان را افزایش می‌دهد.

به نظر می‌رسد که در فرایند استفاده از جوانان در ساختار سازمان‌های دولتی، وزارت ICT الگوی خوبی به‌شمار می‌رود. بنابراین اگر در بدنه وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها و ارگان‌های دولتی، انگیزه جوانگرایی وجود دارد و قصد دارند پست مدیریتی به جوانان بدهند، (جوانانی که در دوران هشت سال دفاع مقدس نیز ثابت کردند که می‌توانند مدیر باشند و بحران را مدیریت کنند) این روند باید گام به گام صورت بگیرد. مهمتر اینکه چنین فردی باید در ساختار یک سازمان آموزش ببیند و سمت‌هایی چون دستیاری و مشاوری را تجربه کند و بعد به مقام مدیریتی برسد. چون مدیرشدن مستلزم رشد مداوم و مستمر است و این رشد تنها از مسیر کسب تجربه و در طول زمان حاصل می‌شود.

جوان‌گرایی
کارآفرین
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید