نسیم توکل
نسیم توکل
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

ریسک‌پذیری یا ریسک‌گریزی؟


«ریسک‌پذیری ذاتی هر کارآفرینی است و اصولا افرادی که ریسک‌پذیر نباشند کارآفرین نخواهند شد، کارآفرینی و ریسک‌پذیری به نوعی همزاد یکدیگر هستند. پذیرش ریسک به عنوان بخشی از کسب‌وکار است و باید آن را بپذیریم.» بارها و بارها چنین جملاتی را خوانده‌ایم و از افراد مختلف شنیده‌ایم. اما مفهوم ریسک و ریسک‌پذیر و ریسک‌کردن چه معنایی دارند؟ آیا می‌توانیم مطابق نوشته‌های هیجان‌انگیز یکی دو کتاب یا فرد، بزنیم به دل بازار و روی داروندارمان قمار کنیم تا به همه ثابت کنیم که انسان ریسک‌پذیری هستیم؟ بیایید کمی در مورد ریسک‌ و ریسک‌پذیری یا ریسک‌گریزی بیشتر با هم حرف بزنیم و شما هم نظرتان را بگویید.

ریسک پرخطر و ریسک کم‌خطر

به نظر من، به طور کلی باید دو نوع ریسک را بشناسیم: ریسک کم‌خطر که ریسکی است که خطرات آن قابل محاسبه هستند و داده‌های روشنی در موردش داریم که می‌توانیم میزان موفقیت یا عدم‌موفقیت را پیش‌بینی کنیم، اتخاذ این ریسک برای هر کارآفرینی ساده است.

اما مسأله اساسی ریسک‌های پرخطر هستند؛ یعنی مسائلی که مباحث شناخته شده و ناشناخته را شامل می‌شوند و در مورد آنها ابهام وجود دارد، مثل تغییر رفتار مصرف‌کننده یا شرایط اقتصادی متغیر و بی‌ثبات و... که در این موارد کارآفرینان باید بیشتر احتیاط کنند و به اصطلاح ریسک غیرمعمول انجام ندهند.

ریسک‌کردن بدون پیش‌بینی‌ دقیق موفق نخواهد بود

هنگام ریسک در کسب‌وکارها باید واقعیت‌پذیر باشیم و حد وسط و میانه را انتخاب کنیم. ریسک باید حساب‌شده باشد و در همه زمینه‌ها (مثل توسعه کسب‌وکار، راه‌اندازی خط جدید، افزایش نیروها به منظور خدمات بهتر به مشتری و... ) واقعیت‌های کسب‌وکار، بازار، جامعه هدف و... را در نظر بگیریم.

ضمن اینکه نکات مهمی وجود دارد که در برخورد با مفاهیم باید مدّ نظرمان باشد. یکی از این نکات اساسی این است که هر فردی، چه کارآفرین باشد و چه کارمند، همیشه باید براساس واقعیت‌های جامعه‌اش تصمیم بگیرد. بنابراین وقتی قرار است از مفاهیمی جهانی مانند ریسک استفاده کنیم، به قطع و یقین باید زمینه‌ها و جامعه‌ای را که در آن زندگی می‌کنیم، در نظر داشته باشیم. در آن صورت ما به ریسک عاقلانه دست خواهیم زد و از ریسکی که منجر به شکست مفتضحانه شود، پرهیز می‌کنیم.

بنابراین ریسک‌پذیری باید هم‌راستا با واقعیت‌ها انجام شود، در غیر این صورت، ریسک عاقلانه ای نخواهد بود، بلکه نوعی تهور و بی‌بابکی است که نتایج خوبی به بار نخواهد آورد. این مسئله در حالی است که یک کارآفرین، قبل از هر اقدامی باید مسئولیت‌های خود را هم در نظر بگیرد؛ مسئولیتش نسبت به خودش و زندگی‌اش، نسبت به برندی که ساخته است، نسبت به کارمندانش و افرادی که زندگی روزمره‌شان به تصمیمات او وابسته است، نسبت به مشتریان و...

معنای پر ابهام ریسک در جامعه ایران

پس ریسک باید با برنامه‌ریزی، زمان‌بندی، برنامه‌ریزی مدون و بودجه‌بندی دقیق، ابزارهای اندازه‌گیری و... همراه باشد تا نتیجه درست و مفید از آن حاصل شود و حتی در هنگام اجرای برنامه نیز ممکن است تغییراتی ایجاد شود و در طول مسیر هم باید برنامه را بررسی کرده و آن را در مواقع لازم تغییر داد. یعنی باید شجاعت پذیرش تغییر را داشته باشیم. این شجاعت به نوعی ریسک است. اصولا من می‌خواهم نگاهی متفاوت به ریسک داشته باشم. من به این تغییر مسیر هم ریسک می‌گویم چون احتمال عدم وصول نتایج دقیق هم در آن وجود دارد اما جنبه‌های مثبتش از منفی‌ها بیشتر است. پس چنین ریسکی را با دقت و با تفکر می‌پذیریم.

به نظر می‌رسد که ریسک‌پذیری در جامعه کنونی ما نه تنها دارای ابهام است بلکه گاه با برداشت‌های نادرست همراه شده است. ریسک‌پذیری به این معنی نیست که با چشمان بسته و دستان در هم گره‌شده، به دل آتش بزنیم. ریسک‌پذیری بیشتر به این معنی است که در شرایط بحرانی به جای رهاکردن کسب‌وکار، به فکر تغییر در روند و تغییر در مسیرها باشیم تا کسب‌وکار را به اصطلاح سر پا نگه داریم.

گاه به جای بلندپروازی باید به فکر بقا بود. در عین حال گام‌های دقیقی نیز برای رشد، پیشرفت و حرکت رو به جلو برداشت. همچنان‌که همیشه باید به خاطر داشته باشیم که ورود به حوزه‌های غیرتخصصی، به معنای ریسک‌کردن و شجاعت نیست. بلکه حرکتی غیرعقلانی است که نتیجه‌ای جز شکست نصیب افراد نمی‌کند. پس باید روی آنچه می‌دانیم و می‌شناسیم، ریسک کنیم و نه روی ناشناخته‌ها.

شاگردی کنید

البته راه‌هایی نیز وجود دارد که به ما کمک می‌کنند تا بدون اینکه مستقیما کاری را تجربه کنیم، میزان شناخته‌ها و دانسته‌های‌مان را افزایش بدهیم؛ در بازار ایران، اصطلاحی وجود دارد به نام استاد-شاگردی؛ آیا امروز دیگر نیازی به این اصطلاح و کاربردش نداریم؟ اگر پاسخ منفی باشد، به این معنی است که ما هنوز مفاهیم رشد را به خوبی نمی‌دانیم.

در شرایط کنونی جامعه ما که با عدم ثبات اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کنیم، ریسک‌پذیری اتفاقا به معنای رهانکردن کسب‌وکار است اما براساس تجارب دیگران. به این معنا که باید تجربه‌های بزرگان عرصه‌ای را که به آن ورود کرده‌ایم، چراغ راهی قرار بدهیم که هنوز از کمّ و کیفش اطلاع دقیقی نداریم. به زبان ساده، باید برگردیم به دوران استاد-شاگردی و کوله‌پشتی نادانسته‌های‌مان را از انبان تجربه‌های دیگران پر کنیم.

باید یاد بگیریم اما نه با تجربه شخصی و پشت سر گذاشتن شکست‌های متعدد. هر چند شکست به خودی خود، مفهوم ترسناکی نیست. اما اگر کم‌تدبیری ما موجب شکست شده باشد، ترسناک است. وقتی می‌توان با مرور راه‌هایی که دیگران رفته‌اند، تجاربی آموخت که ریسک‌ها را کاهش می‌دهند و موفقیت را به ما نزدیک می‌کنند، چرا نباید دوباره شاگردی کنیم؟

در پایان باید این نکته را دوباره یادآوری کنم که ریسک‌پذیری اگر هم ذاتی یک کارآفرین باشد، ریسکی عاقلانه و خردمندانه است. ریسکی است که با دقیق‌ترین چرتکه‌ها محاسبه‌ شده و شانس و اقبال در آن دخیل نیست. ضمن اینکه امروزه به‌عنوان یک کارآفرین، کارکردن و ایستادگی‌کردن در بازار ایران، شجاعت اندازه‌گیری‌شده‌ای نیاز دارد. شجاعت حفظ کسب‌وکار و اندیشیدن به راه‌هایی دقیق برای رشد بیشتر و ماندگاری در بازار.

مطالعات زنانفناوری اطلاعاتدانش بنیاناتاق بازرگانیاتاق تهران
کارآفرین
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید