فلسفه علم، ساحتی از پژوهش های درجه دوم است که به صورت بندی، ترتیب و تنسیق جهان بینی هایی که با نظریه های علمی مهم، سازگار و مبتنی است، می پردازد. در فلسفه علم در پی پاسخ از چیستی و چگونگی جهان بر اساس داده ها و تحقیقات تجربی، ریاضی، منطقی، دینی و سیاسی، پاسخ از چیستی و روش جستجوی حقیقت بر اساس شیوه اشراقی یا فلسفی، پاسخ به مفروضات و مقولات معنا دار بر اساس منطق معتبر علمی و پاسخ به ارزشها و اخلاق فلسفی، اخلاق عرفانی و اخلاق اجتماعی و در نهایت پاسخ به چگونگی مدل ارائه کمی و کیفی آن در مدینه فاضله تحت عنوان پروژه سیاسی و اجتماعی و اقتصادی آن می باشد.
ارکان فلسفه علمی شامل جهان بینی علمی، اخلاق علمی، منطق علمی و پروژه اجتماعی-سیاسی علمی است.
جهان بینی علمی، سعی می کند تا به سوال جهان چیست؟ و یا جهان چگونه است؟ بر مبنای آخرین داده ها و یافته ها و تحقیقات علمی، جواب هایی تجربی – ریاضی و علمی منطقی مشخص بدهد. جهان بینی علمی با هوشیاری علمی، مرجوع دانستن اشتباه و نسبی دیدن همه دریافت ها وحقائق، امروزه می کوشد به سوالاتی نظیر حیات و زندگی چیست؟ و چگونه پدیدار شده و تکامل یافته است؟ و این که ماهیت حیات و طبیعت، تکامل یافته است یا خلقتی است هوشمند؟ و آیا اصلا آفرینش توراتی اعتبار و اصالت دارد یا نه؟ و یا هستی یا خلقت از منظر عرفان و مکاشفه، متون مقدس یا اساطیر تا کجا و تا چه میزان اعتبار دارد؟ ماده و فضا چیست؟ و چگونه و از کی نظم کیهان موجود، پدیدار شده و سامان یافته است؟ جواب بدهد. جهان بینی علمی در نهایت، انسان و جوامع بشری را هم در بر می گیرد و به تحلیل علمی تاریخ و تکامل فرهنگ و تمدن بشری می پردازد. جهان بینی علمی سعی می کند بر اساس داده های علمی موجود، آینده جهان، منظومه شمسی، کائنات، زمین، حیات انسان و جامعه بشری را برآورد کند. جهان بینی علمی، به عنوان رکن اساسی فلسفه علمی، در روند بررسی و جمع بندی نتایج ما، از عالم کنونی مان و ضمن یاد دادن اندیشه های مختلف و نقد آنها، ما را به اندیشه و تعــمّق و بازاندیشی در قضاوت های پیشین درباره مسائلی چون پیدایش و تحول جهان و حیات، طرز تکامل تمدن ها، سیر اندیشه بشریت و.. وا می دارد.
منطق علمی که در فلسفه علم مطرح شده، پدیده ها، مسائل، مفروضات و مقولات را نخست و در ابتداء به صورت معنا دار و بی معنا مطرح می کند؛ که اگر چنانچه معنادار بودند، آنگاه به بحث صحیح یا خطا و درست یا نادرست بودن آنها می پردازد. برای مثال، در منطق علمی، جواب مسئله 2+2 : ؟ وقتی بررسی می شود که اصولاً صورت مسئله معنا دار باشد و بی معنا نباشد؛ آنگاه بحث می کنیم که 2+2 : 4 که البته بنابر محاسبه و تجربه، معنی دار و صحیح است؛ اما خروجی 5 هر چند معنا دار است، اما غلط است و نادرست. در حالی که گزاره 2+2: سیب، اصولا بی معناست و بنابر این هر گونه بحث درباره این که آیا 2+2: سیب می شود یا نمی شود نیز بیهوده و باطل است؛ چون که صورت مسئله از اول و از همان ابتداء بی معناست! پس آنگاه اگر صورت مسئله اصولا بی معنا باشد، از نظر منطق علمی هیچ ضرورت و نیازی به طرح بحث درست یا نادرست بودن آن نیست؛ بنابراین منطق علمی به سوال حقیقت چیست؟ و روش جستجوی حقیقت کدام است؟ جواب می دهد. منطق علمی بر خلافِ طریق های متکی بر عرفان و مکاشفه، مسائل را از زاویه نوینی بررسی می کند.
در خصوصِ اخلاق فردی که منظور اخلاق علمی است، می توان به دیدگاه حکیم زکریای رازی اشاره کرد. از نظر زکریای رازی، اخلاق فلسفی یعنی عدم پیروی و عدم تقلید کورکورانه از هر شخص، هر مذهب، هر عقیده و هر فلسفه است! اخلاق علمی با خلاقیت و عقلانیت توام است و در نتیجه استقلال رای توام با شک علمی، روحیه ای هوشمند و باز بار می آورد و در مقابل تقلید یا سرسپردگی و تعصب کورکورانه از هر شخص یا ایدئولوژی یا جهان بینی است.
پروژه سیاسی و اجتماعی و اقتصادی علمی؛ هر فلسفه و یا نظام فلسفی دارای یک پروژه اجتماعی و سیاسی و اقتصادی است که در واقع مدینه فاضله آن است. اقتصاد نیز همچون شاخه ای از علوم انسانی، در جهان ما مطرح است و گاه حرف اول را میزند. لاجرم فلسفه علمی در ارتباط با پروژه اجتماعی- سیاسی خود، مسلماً خواستار یکی شدن و خواهری و برادری همه بشریت بوده و بسط آزادی ها و برابری انسانی را خواهان است. در بـُـعد عدالت اجتماعی نیز بر افتادن ظلم های مُــزمن و تاریخی از خواسته ها و آرمان های آن است؛ که اصول کلی آن، امروزه تحت عنوان حقوق بشر وارد زبان شده است.
منبع: کتاب فرایند یک بنیاد، صفحه 68 تا صفحه 70 ، نویسنده: علیرضا زارعی