نگـــره * علیرضا زارعی
نگـــره * علیرضا زارعی
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

اصول روش شناسانه * علیرضا زارعی




اصالت با فرایند است یا نتیجه: در اصالت فرایند، وجه انسانی در ساخت و سازهای انسانی مطرح است در حالی که دراصالت نتیجه، اصالت به محیط داده می شود و روش شناسی، وجهه ای ابزاری به خود می گیرد. در اصالت فرایند، آنچه در بازه زمانی تحولات اتفاق می افتد، اهمیت دارد این در حالی است که در اصالت نتیجه، خروجی تحولات اهمیت پیدا می کند. تاکید بر فرایند یا نتیجه، ریشه در ابعاد ارزشی هر روش شناسی علم دارد.

اصالت با حقیقت است یا صدق: در اصالت صدق، درپی کشف صدق در رابطه با مسائل انسانی هستیم به همین خاطر بار انسانی بیشتری دارند و گاه جنبه ایدئولوژیکی به خود می گیرد. اما در اصالت حقیقت، واقعیت خارجی به صورت ملموس، عینی و قابل مشاهده است.

اصالت با ابزار است یا عمل : دراصالت عمل، محقق باید خود در فرایند تحقیق دخالت کند، با موضوع خود ارتباطی انسانی برقرار کند تا بتواند به یافته های دقیق و شفاف دسترسی یابد اما زمانی که اصالت به ابزار تحقیق داده شود، مورد مطالعه و به خصوص موضوع انسانی و عمل وی تابع ابزار تحقیق است.

اصالت با محقق است یا مورد مطالعه: زمانی که اصالت به محقق داده می شود، محقق خصیصه نخبگی دارد و نظر محققانه وی بر نظر عوامانه موضوع مرجح است اما در اصالت مورد تحقیق، نظریه زمینه ای که برایند تحقیق است را محصول مورد مطالعه قرار می دهد.

اصالت با تحلیل است یا تفسیر: اصالت با تحلیل، در رویکردی است که همه پدیده ها، خصیصه ای علیّ دارند و کار محقق این است که با کشف دقیق رابطه علیّ میان آنها، به درک دقیق وشفافی از این روابط دست یابند در حالی که در اصالت تفسیر مسائل، مرتبط با پذیرش این امر است که تحقیق در حوزه علوم انسانی ماهیتا متفاوت ومتمایز از تحقیق در علوم طبیعی باشد.

اصالت با رفتار است یا کنش: در رویکرد رفتار گرایانه، نظر بر این است که انسان همچون دیگر حیوانات و بر اساس محرک بیرونیرفتار می کند و ارزیابی آن نیز با همین رویکرد انجام می گیرد. این در حالی است که رویکرد کنشی معتقد است انسان هنگام مواجهه با پدیده ها، به تفسیرآنها می پردازد و بر اساس تفسیری که انجام می دهد، واکنش نشان می دهد. در این رویکرد، انسان ماهیتی متفاوت از پدیده ها دارد و نمی توان با آزمایش هایی، موجود انسانی را به وادی تحقیق و پژوهش وارد کرد.

اصالت با بازخورد است یا بازتاب: در اینجا، محقق اگر اصالت را به بازخورد بدهد، همه رفتار های انسانی را متاثر از عوامل محیطی قلمداد می کند، درحالی که در اصالت بازتاب، انسان با تفسیر درونی که انجام می دهد یک نمود رفتاری در محیط خود انجام می دهد.

مراحل تولید دانش خطی است یا غیر خطی: اگر مراحل تولید یا تفحص علمی خطی قلمداد شود، در این حالت تولید علم و دانش به منزله یک برنامه مشخص و خطی معرفی می گردد که محقق از جای معینی شروع میکند و در مسیری خطی به نتایج تحقیق می رسد. این در حالی است که زمانی که فرایند تفحص، یا تولید علم، غیر خطی است، در این حالت محقق در یک فعالیت رفت و برگشتنی با مورد مطالعه است و حتی می تواند به مراحل گذشته تحقیق برگردد، یا تحقیق را از نو شروع کند یا برای چند بار تکرار کند.

مشاهده منظم است یا فعال: در مشاهده منظم، نظریه تعیین کننده نوع مشاهده است و عقلانیت بر همه مراحل تحقیق، حاکم است. این در حالی است که در مشاهده فعال، خلاقیت انسانی اهمیت بالایی دارد و اگر نظریه ای هم شکل بگیرد، بر اساس مشاهده فعالی است که در طول تحقیق انجام می شود. در مشاهده فعال با ایده سروکار داریم نه نظریه. در حالی که در مشاهده منظم، مسیر تحقیق به وسیله پارادایم اثباتی از قبل تعیین شده است. در این رویکرد، فرایند تحقیق، ابزار ها و مسیر حرکت از قبل مشخص است و محقق با مشاهده منظم به جستجو و کشف واقعیت اقدام میکند.محقق حق تفسیر واقعیت ندارد بلکه واقعیت در قالب داده ها، اعداد و قواعد آماری، تبیین علیّ می گردد.

در پی آزمون نظریه هستیم یا نظریه پردازی: در آزمون نظریه، براساس یک چارچوب نظری از قبل تعیین شده، محقق به واقعیت ورود می کند و به ارزیابی و تبیین مسئله اجتماعی مورد نظر می پردازد. این در حالی است که در رویکرد نظریه پردازانه، چارچوب نظری از قبل تعیین شده ای وجود نداردو محقق با ورود به استقراء و مشاهده فعال، تلاش می کند تا نظریه را استخراج کند.

رویکرد از قبل تعیین شده است یا ظهور یابنده:رویکرد های از قبل تعیین شده همچون ابزاری مکانیکی در پی ابلاغ داده های کشف شده در مدل های تحقیق هستند تا بدین وسیله بتواند کشف امر واقع کند. این در حالی است که در رویکرد ظهور یابنده همه چیز در فرایند تحقیق کشف می شود، در این حالت، محقق آزاد است که مسیر تحقیق خود را عوض کند.

رویکرد جزء گرایانه است یا کل گرایانه:تحقیقی کل گرایانه است که در آن تمام پدیده های تحت مطالعه، به عنوان یک سیستم پیچیده که چیزی بیش از مجموع اجزایش است، در نظر گرفته شود. توصیف این سیستم را نمی توان به مجموع اجزای آن تجزیه کرد و جدای کردن جزء از کل یعنی از بین بردن کیفیت. در حالی که در تحقیقات کمی، شاهد جزء نگری هستیم، یعنی سیستم را به اجزای آن تقسیم و مورد ارزیابی قرار دهیم.

علیرضا زارعی

اصول روش شناسانهعلیرضا زارعی مشعوفنگره علیرضا زارعیروش شناسی علم انسانی
علـم اجتـماعـی اسـلـامی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید