ویرگول
ورودثبت نام
نگـــره * علیرضا زارعی
نگـــره * علیرضا زارعی
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

طبقه بندی علوم انسانی از منظر علامه جعفری

تعریف علم انسانی
منطور ما از علوم انسانی، دایره ای بسیار وسیع از اصول و مسایلی است که انسان به عنوان موضوع کلی در مرکز آنها قرار دارد. اینگه گفتیم: (اصول و مسائل)، برای آن است که بعضی از آنها هنوز به عنوان مجموعه تشکیل دهنده یک علم خاص، مشخص نشده اند، ولی کمال ضرورت را برای به عنوان مسایل انسانی دارند.
علوم انسانی را با توجه به فاصله های گوناگون آنها با نقطه مرکزی موضوع کلی (انسان) که من یا شخصیت آدمی است، می توان به گروه هایی تقسیم کرد:
1- علوم انسانی مربوط به حیات طبیعی او، مانند: بیولوژی، فیزیولوژی تشریح، پزشکی، آسیب شناسی، علوم انسانی در ارتباط با محیط طبیعی او.
2- علوم انسانی در ارتباط با گذر زمان، مانند: تاریخ با رشته های گوناگونش مانند: تاریخ طبیعی انسان، تاریخ سیاسی انسان، تاریخ مذهبی انسان.
3- علوم انسانی در ارتباط با ابعاد اقتصادی او، مانند: اقتصاد فردی ، اقتصاد اجتماعی، کار انسانی و اقسام وارزش آنها، تولید و توزیع وانواع آن، توسعه اقتصاد.
4- علوم انسانی در ارتباط با حیات اجتماعی او، مانند: اصول و مسائل اجتماعی، مدیریت به معنای عام، سیاست، مردم شناسی، حقوق با رشته های مختلف آن.جامعه شناسی، قدرت و فرد و اجتماع و دولت، آزادی و فرد واجتماع و دولت. تضاد ها وتعاونها،جبرها و آزادی ها،جنگ وصلح، علوم نظامی، انقلاب ها، تعلیم وتربیت، ثابت ها و متغیرها در شئون و روابط اجتماع انسان ها.
5- علوم انسانی در ارتباط با شایستگی های تکاملی او، مانند: فرهنگ با عناصر گوناگون آن، فرهنگ پیشرو و فرهنگ پیشرو، ادبیات با رشته های گوناگون آن، اصول وسائل هنر، تمدن.
6 - علوم انسانی در ارتباط با استعدادها وفعالیت های روانی ومغزی او، مانند: علوم روانی با رشته های مختلف آنها، روان پزشکی بارشته های گوناگونش.
اصول و مسائل مربوط به فعالیت ها وپدیده های مغزی او، مانند:سیبرنتیک (شناخت ابعاد طبیعی وماشینی مغز)،حافظه، هوش، تجسم، اراده، معرفت شناسی، تصمیم، اختیار، نبوغ، اکتشاف و شرائط آن، تجربه با انواع مختلف آن، علم و جهل شناسی.
7- علوم انسانی در ارتباط با ارزش های اصلی وبایستگی ها در مسیر تکامل شخصیت فردی واجتماعی او، مانند: عرفان واخلاق ومذهب.
علوم انسانی بدون محور قرار گرفتن شخصیت برای استعدادها و نیاز های آن، حقیقت و ضرورتهای خود را از دست می دهد.

چنین چشم پوشی از از محور اصلی علوم انسانی، نتایج غلطی را به وجود آودره است که از آن جمله؛ این علوم متوجه پدیده ها شده اند، نه حقایق؛ و به معلومات روی آورده اند نه به علل، و به امور حاشیه ای پرداخته اند نه به مرکز اصلی؛ و به آمارگیری ها پرداخته اند نه به عوامل و شرایط اصلی.



منبع : جایگاه تحقیقات در علوم انسانی، گذشته، حال، آینده، محمد تقی جعفری، ص286 به بعد


علوم انسانیعلامه جعفرینگره علیرضا زارعیروش شناسی علوم انسانیتقسیم بندی علوم انسانی
علـم اجتـماعـی اسـلـامی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید