حکمت متعالیه و چیستی علم اجتماعی
پیش از ورود به تعریف علم اجتماعی، ابتداء لازم است به معیارهای وحدت و تمایز علوم پرداخت. معیار های تمایز و وحدت در یک تقسیم عقلی بر دو نوع است:
معیار ماهیتی (ماهیت ساز) که عبارتند از: مبانی، منابع و مصادر، موضوع، محصولات مسائل، روش، غایت و جهت. در معیار منابع نیز منابع در یک تقسیم عقلی، بر دو نوع است: منابع بسیط (عقل، فطرت، وحی، اشراق)، مصادر بسیط (علوم وآموزه های پیشینی موثر بر علم)
معیار هویتی (غیرذاتی) که عبارتند از: فایده و کارکرد، موسس، محیط تکون
علم اجتماعی به دلیل ابتناء برحکمت نظری و اندراج درحکمت عملی، درواقع فلسفه زیست اجتماعی انسان و تحلیل و تبیین نظری و هنجاری آن است. بررسی موضوع محوری سعادت حقیقی و پنداری و عناصر و لوازم آن از قبیل ریاست و حاکمیت نبی یا حکیم الهیه، باور ها و ارزش هایی که رئیس مدینه از حقایق عالم از طریق وحی یا عقل فعال می گیرد و چگونگی نهادینه کردن آن در جامعه، گونه شناسی جوامع بر حسب سعادت، بازشناسی نظری انواع فرهنگ ها، عوامل همبستگی اجتماعی، آسیب شناسی اجتماعی و امثال آن نمونه هایی از مسائل علم اجتماعی است.
نصرالله آقاجانی در مقاله مناسبات حکمت متعالیه و علم اجتماعی می نویسد:
(چیستی علم اجتماعی از منظر حکمت متعالیه صدرایی را باید با نظر به قوای نفسانی انسان دنبال کرد. ملاصدرا بعد از تعریف نفس انسانی می گوید: نفس انسانی به دلیل قابلیت پذیرش ادراکات کلی از مافوق خود و نیز توانایی تصرفات نسبت به مادون خود، دارای دو قوه علّامه وعمّاله است. ادراکات تصوری و تصدیقی کلی مربوط به قوه علّامه یا عقل نظری است که عقل در این حوزه حکم به حق و باطل و صدق و کذب می کند. اما فعالیت قوه عمّاله انسان در حوزه افعال و صناعات انسانی است و عقل در این حوزه حکم به جمیل وقبیح و خیرو شرّ می کند؛ یعنی دارای احکام ارزشی است؛ لذا به این عقل، عقل عملی می گویند. آن گاه می گوید: نسبت عقل عملی به عقل نظری، نسبت خادم و مخدوم است؛ یعنی عقل نظری متصدی طرح اندیشه های کلی است؛ ولی عقل عملی مبتنی برآن، حکم و رای جزئی می دهد تا عمل انسانی در خارج محقق شود. بنابر این عقل عملی، نفس انسان را آماده کنش و عمل جزئی در زمان و مکان خاص و در شرائط ویژه می کند. ملا صدرا حکمت عملی را همانند دیگر حکما به سه بخش اخلاق، سیاسات منزلی و سیاسات مدنی تقسیم می کند و وجه اشتراکشان این است که متعلق آنها با اراده اراده انسان موجود یا به وجهی معدوم می شوند. پس حکمت عملی عبارت است از شناخت ملکات اخلاقی از جهت ماهیت و انواع فضایل و رذایل، چگونگی اکتساب یا ازاله آنها و چگونگی تحقق سیاسات منزلی یا مدنی. همه این مباحث موضوعاتی معرفتی است که زمینه و راهنمای کنش انسانی را فراهم می کند. بنابراین باتوجه به این مبانی در حکمت متعالیه باید گفت: علم اجتماعی، علمی است که به بررسی چیستی و چرایی پدیده های انسانی در حوزه زندگی اجتماعی و در دو ساحت هستی اجتماعی محقق و هستی اجتماعی مطلوب می پردازد. این علم نه تنها رسالت توصیف و تبیین زیست اجتماعی انسان و پدیده های مربوط به آن را بر عهده دارد، بلکه مسئولیت هدایت و توجیه آن را هم به سوی غایت سعادت و کمال انسانی بر دوش می کشد.[1])
منابع بیشتر
- معنای علم اجتماعی اسلامی از چشم انداز مرتضی مطهری، مهدی جمشیدی، دو فصلنامه اسلام و علوم اجتماعی، ش24
- بررسی فضای حاکم بر علوم اجتماعی از منظر علم شناسی، رهبر اشنویی، فصلنامه روش شناسی علوم انسانی، ش78
- مناسبات فرهنگ اسلامی با علوم انسانی در تفکر آیت الله مرتضی مطهری، مهدی جمشیدی، راهبرد فرهنگ، ش50
[1] مناسبات حکمت متعالیه و علم اجتماعی، آقاجانی، نصر الله ، ص155