نه به انتقال آب
نه به انتقال آب
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

هومان خاکپور: خرسان 3؛ سدی که نباید ساخته شود!

کارون بزرگ به‌عنوان تنها رودخانه‌ی قابل کشتیرانی در ایران، این روزها حال خوشی ندارد. شاهرگ حیاتی دیار خوزستان که از سرشاخه‌های زرد کوه بختیاری و دنا سرچشمه می‌گیرد و پس از همراه کردنِ رودخانه دز با عبور از کهن زادبوم‌هایی که نخستین خاستگاه‌های تمدن بشری هستند، درنهایت به خلیج‌‌فارس ملحق می‌شود، در آسیب‌پذیرترین دوران خود به سر می‌برد. آنچه حیات کارون بزرگ و به دنبال آن زندگی مردمان و زیستمندان حوضة آبخیز آن را با تهدید و چالش‌های نگران‌کننده مواجه کرده‌است، سدسازی‌ها و پروژه‌های انتقال آب بین حوضه‌ای بر روی سرشاخه‌های این رودخانه و مدیریت ناپایدار و بهره‌برداری‌های غیرمسئولانه ناشی از توسعه کمی و بی‌رویه اراضی کشاورزی در دشت خوزستان است که منجر به نادیده گرفته شدن حق‌آبه زیستی این رودخانه و خشکی تالاب‌ها شده است. البته فراموش نکنیم که خشک‌سالی‌های پی‌درپی سال‌های اخیر این روند کاهش آورد کارون بزرگ و خشکی تالاب‌های خوزستان را شدت بخشیده است.

منبع عکس: ایسنا
منبع عکس: ایسنا

سد خرسان (3) یکی از 25 سد در پرونده سرشاخه‌های کارون در زاگرس است که بدون اخذ مجوزهای قانونی ارزیابی اثرات محیط زیستی و اقتصادی اجتماعی، عملیات اجرایی آن بر روی رودخانه خرسان در استان چهارمحال و بختیاری آغازشده و با نادیده گرفتن قوانین و ملاحظات علمی و محیط‌زیستی اضافه بر گسترش خسارت‌های زیست‌محیطی و هدررفت سرمایه‌ها، قانون‌گریزی را در جامعه ترویج می‌کند. این سد بیش از 2400 هکتار از جنگل‌ها و بوته‌زارهای منطقه زاگرس در استان‌های چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد را زیرآب برده و هزاران ذخیره نادر جنگلی از گونه‌های بلوط ایرانی، بنه و بادام وحشی را در خط مرزی منطقه حفاظت‌شده دنا نابود می‌کند.

اگر از بُعد اقتصادی به احداث این سد نگاه کنیم و بر بنیاد معیار تحلیل سود و زیان، آن را ارزیابی کنیم به‌خوبی مشهود است در محاسبات ارزش‌گذاری اقتصادی این سد، تنها به ارزش تجاری حال و مستقیم منابع و اراضی بسنده شده است (مثلاً در ارزش‌گذاری اقتصادی جنگل تنها ارزش هیزم تولیدی درختان جنگلی محاسبه‌ شده‌است)، درصورتی‌که ارزش‌های زیستگاهی، خدمات زیستی جنگل‌ها و پوشش گیاهی، حفاظت خاک، ترسیب کربن و اثرات تجمعی و محاسبه ارزش تغییر نرخ تولید در پایین‌دست سد نادیده گرفته‌شده است. این‌ها درحالی‌است که اگر خدمات زیستی منطقه و هزینه جایگزینی این خدمات محاسبه شود این هزینه‌ها بسیار فراتر از هزینه‌های برآورد شده برای تملک و احداث سد و سازه‌های آن بوده و احداث این سد فاقد توجیه اقتصادی و محیط زیستی خواهد بود.

از بُعد اجتماعی و فرهنگی-تاریخی، با احداث این سد تعداد 24 آبادی با بیش از 800 خانوار در دو استان چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد به زیرآب رفته و بیش از 1000 معیشت در حوزه زراعت و باغداری، دامداری، پرورش زنبورعسل و آبزی‌پروری از بین خواهد رفت. صرف‌نظر از هویت‌های فرهنگی، تعداد 26 اثر تاریخی باستانی و طبیعی متأثر از احداث این سد خواهند شد که آبشار آتشگاه به‌عنوان طولانی‌ترین آبشار کشور یکی از این آثار ارزشمند و مزیت‌های منحصربه‌فرد طبیعی، اقتصادی و اشتغال‌زایی منطقه است. هزینه جابه‌جایی و اسکان مجدد این خانوارها و هزینه‌های جایگزینی این فرصت‌های شغلی بسیار بالاتر از هزینه‌هایی است که بابت تملک آن‌ها پرداخت می‌شود، ولی متأسفانه توجه صرف به تملک و خرید مستقیم اراضی، معضلات اجتماعی زیادی را هم برای مردم روستاهای جابه‌جاشونده و هم برای جوامع محلی و شهری پذیرنده ایجاد خواهد کرد.

از نگاه تخصصی و مدیریت خردمندانه منابع آبی کشور هم احداث این سد فاقد توجیه فنی و اقتصادی و مغایر با اصول توسعه پایدار است. بر اساس آمارهای رسمی میانگین آورد سالانه رودخانه کارون به کمتر از 14 میلیارد مترمکعب و در شرایط حداقلی حاضر به کمتر از 9 میلیارد مترمکعب رسیده است. اگر در حال حاضر ظرفیت ذخیره و نگهداری تعداد 5 سد موجود و احداث‌شده بر روی کارون را که برابر 14 میلیارد مترمکعب است را مدنظر قرار دهیم به‌خوبی مشهود است که در شرایط نرمال و رعایت حق‌آبه زیستی رودخانه با دبی پایه 220 مترمکعب بر ثانیه در اهواز، همین 5 سد موجود می‌توانند حتی بیش از تمامی آورد رودخانه را در خود ذخیره کرده و انرژی برق‌آبی تولید کنند؛ بنابراین از نگاه تخصصی و مدیریت مسئولانه هم آنچه واضح و عیان است، آنکه دیگر نیازی به احداث سدهای جدید نیست.

گفتنی است در شرایط خشک‌سالی حاضر، میانگین آب ذخیره‌شده در سدهای موجود حدود 11 میلیارد مترمکعب است که تولید برق آن‌ها به‌شدت کاهش پیداکرده است. میزان آب رهاشده در رودخانه کارون -تحت عنوان حق‌آبه زیستی- در شهر اهواز در شرایط خشک‌سالی شدید به کمتر از 60 مترمکعب بر ثانیه نیز رسیده است که اضافه بر آلودگی شدید و کیفیت بسیار پایین، قادر به حفظ تعادل جریان اکوسیستمی در دهانه خلیج‌فارس و جلوگیری از ورود آب‌شور به داخل اروندرود و بهمن‌شیر نبوده و متأسفانه با برگشت آب‌شور، یک‌میلیون نفر نخل در منطقه را به نابودی کشانده و به شکل نگران‌کننده‌ای روند نفوذ آب‌شور به لایه‌های زیرزمینی را شدت بخشیده است.

بر بنیاد همین مستندات علمی و کارشناسی اجتناب‌ناپذیر که عمدتاً برگرفته از مطالعات صورت گرفته، آمارهای رسمی و نمودهای عینی در منطقه هستند با احداث چنین سدی که فاقد مجوزهای قانونی ارزیابی اثرات زیست‌محیطی، اجتماعی و اقتصادی بوده و خسارت‌های زیست‌محیطی و اقتصادی اجتماعی جبران‌ناپذیری را به دنبال خواهد داشت، باید مخالفت کرد.

استفاده از مطالب با ذکر منبع آزاد است.
متون سیاستی منتشر شده در شمس، بیانگر دیدگاه نویسندگان بوده و لزوما نظر این شبکه نیست.

خبر مرتبط:

https://www.isna.ir/news/93022918774/16-%D8%B1%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%87%DA%AF%DB%8C%D9%84%D9%88%DB%8C%D9%87-%D9%88-%D8%A8%D9%88%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%AD%D8%AF%D8%A7%D8%AB-%D8%B3%D8%AF-%D8%AE%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86-3-%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%DB%8C%D9%86-%D9%85%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF




سدسازی
صفحه‌ای که به مسائل انتقال آب بین حوضه‌ای در کشور پرداخته می‌شود مخصوصا از کارون به فلات مرکزی (مقصد عموم طرح های انتقال آب) و نقد آن و محتوا و برخی اسناد در این باره.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید