یعنی او (سیستم) چنین وانمود میکند به وسیله مجازاتِ سخت مفسدین، میتوان با مسئله فسادِ ساختاری مبارزه کرد!
در حالی که اگر یک نظام فاسد باشد و شرایط برای بروز و ظهور فساد کاملن مهیا باشد، میبایست تامل کرد که چرا و چگونه این شرایطِ پرورشِ فساد و مفسدان مهیا شده است؟
درباره اعتراضات مردمی نیز چنین است. حتی اگر افرادی از روی ناآگاهی و هیجان و خشم دست به خشونتی زده باشند، نمیتوان به واسطه اشد مجازات یعنی اعدام، برای سایر مردمان، درس عبرتی بدهند و بالاخره زهر چشمی بگیرند.
اما زهر چشم گرفتن و درس عبرت دادن و تکیه کردن بر مجازات (ولو زجرکشکردنِ معترضین) نمیتواند راهحل مناسبی باشد چرا که
اولن)؛ اگر شما در مدت زمانی کوتاه مشغول مجازات صدها نفر به وسیله اعدام و غیره شوید، خود ساختاری که بسترِ ایجاد فقر و فساد و رانت و... است را هزاران بلکه میلیونها شهروند دیگر را خشمگین و عصبی و پرخاشگر خواهد کرد.
و دومن)؛ وقتی تمام انرژیِ سازمانهایی که میبایست به اصلاح امور جامعه بپردازند مشغولِ قلع و قمع نمودن معترضین میشود، دیگر مجالی برای تامل در امور و اصلاح نمیماند! چنانکه نمانده است!!