لوسی فولکس نقد خیلی ظریفی به این سیستم تفکیک و قالببندی روان انسان در روانشناسی وارد میکنه.
معمولا برامون خیلی راحتتر که بجای کندوکاش در ابعاد هویتی خودمون و سعی در شناختنشون ، اونهارو نامگذاری کنیم ، چرا که از نظر ذهنی دردسر کمتری داره و میتونیم بهراحتی به مقولات از پیش تعیینشدهای تکیه کنیم.
این نامگذاری و دستهبندی مزیت دیگری هم دارد چرا که یک زبان مشترک با دیگران تاویل میکنیم تا بدونیم تنها نیستیم.ترس از مواجهه با امر غریب ترغیبمون میکنه درد و رنج خاصّه خودمون رو با دیگران شبیهانگاری کنیم.
با این حال طیف وسیعی از وضعیت های روانشناختی در همهی ما وجود داره که نامگریز و تکین اند و اصلا وارد جریان آگاهی نمیشند که بخوان تشخیص داده بشند و به تبع نامگذاری.
هزینه این نامگذاری تقلیل هویت چند وجهی و بسیار پیچیده خودمون به یک کلمه کلیشه و برچسب زدنه. تمامی نقاطی که در کرانگی ساحل هویتمون با برچسب اختلال های شخصیتی یکسانسازی میشه.
اما نقد من حتی از برچسب های اختلال های شخصیتی فراتر میره.
هرگونه برچسب های نرم شده نظیر confident ،open-minded,optimist و... هم از پیش چندگونگی جنبه های روان انسان رو محو میکنه و با اطلاق یک صفات تصور میکنه که به انسان شناخت پیدا کرده. فرد optimist در موقعیتی میتونه بدبینترین باشه و فرد open-minded در عمیقترین لایه های ناآگاهش همچنان در بند باور های محجرانه.