بهنقل از گفتمان زنانه دوستانهای غیر واقعیترین تعاریف و توصیفات از حجاب را گفتمانِ غالب که عموما مردانه است، ارائه میکند. واقعیت این است که تجربه زنان، با این گزارهها هیچ نسبتی ندارد. (کامنتهای پستهای مربوطه را میخوانم و این سخن عینِ محتوای آنها به عنوان جزئی از کل میباشد.)
کافیست پایِ شنیدن تجربه و روایت زنان از داشتنِ حجاب بنشینیم تا با شنیدن گزارههای عینی و مصداقی درک کنیم، اتفاقا حجاب محدودیت است. انتخاب گزینشی نوعِ پوشش به فراخور زمان و مکان توسط برخی زنان نشان میدهد که آنان برای آسانکردن این محدودیت، دست به چنین گزینشی میزنند.
حجاب محدودیت است و در بدیهیترین حالت ممکن زیبایی و بدنمندی زن را محدود میکند. با این حال، برخی زنان این محدودیت را پذیرا میشوند و فاعلانه، آن را انتخاب میکنند.
«گزاره حجاب مصونیت است، محدودیت نیست»، ارزشمندیِ پذیرش این محدودیت توسط زنان را به رسمیت نمیشناسد و آن را در حد یک گزاره غیرواقعی تقلیل میدهد. این گزاره که از دل یک گفتمانِ مردانه بیرون آمده، تجربه ناشده است. در تجربه زنان زیادی، حجاب محدودکننده است.
ازاینرو، بسیاری آن را به اختیار پذیرا نمیشوند و عدهای، آن را با تمام محدودیتها و سختیهایی که نوع حضور آنها در ساحت فردی و اجتماعی تحمیل میشود، انتخاب میکنند.
خلاصهاش کنیم، در چنین گفتمان غالبی، عاملیت و انتخابگری زن (بهعنوان مخاطب اصلیِ مناقشهای چون حجاب در جامعه امروزمان) به حاشیه میرود.
قدرت پیداکردن نگاه و روایتِ زنان که قادر به کنارزدن این گزارههای تجربهنشده مردانه باشد تا بتواند به روایت صادقانه و واقعی خود بپردازد.
زمان آن فرا رسیده تا نشان بدهیم زن را، شرق را و زن شرقی را خوب میشناسیم آن هم با روایتهای زنانهای باعث ابرازگری و فهمشدن ما در زیست جهان مردانه برای مناقشهای مثل حدود پوشش زنان در جامعه و حجاب میشود.