فیلم بر اساس رمانی داستانی به همین نام نوشته شده و برداشتی تخیلی از زندگی این بازیگر و خواننده میباشد. ما در این فیلم با روایتهایی بعضن ساختگی طرفیم به طوری که تخیل و نظرات شخصی نیز داستان را تحتتاثیر خود قرار داده و بین واقعیت زندگی این بازیگر فاصله میاندازد. این موضوع باعث شد که عدهای از منتقدان موضعی جبههگیرانه پیدا کنند. به عقیده ایشان این اثر تصویری به شدت غیرانسانی و تک بُعدی را از این ابرستاره فقید هالیوود نشان میدهد. در صورتی که چنین نیست و بیانصافی است که بخواهیم بازی درخشان آنا دِ آرماس را نادیده بگیریم. همچنین انتقادهایی که فیلم سعی داشته از روز و روزگاران آن زمان هالیوود و عرصه حقوقی زنان و بازیگران و نقش ایشان در انقلاب جنسی را به تصویر بکشد، موفقیتآمیز بوده و حتی میتوان گفت فراتر از انتظار واقع شده. روایتهای جذاب و پراحساسی که تا انتهای مدت سه ساعته اثر شما را همراه خود میکند. چارچوبشکنی و ساختار نوگرایانه این فیلم در کنار بازیهای درخشان و کارگردانی خوب این مجموعه مواردی هستند که این اثر را قابل تحسین و مورد توجه و تامل قرار میدهند.
"بلوند " یکی از بیرحمانهترین بیوگرافیهای تاریخ سینماست. تعصبات مردسالارانه حاکم بر جامعه دهههای پنجاه و شصت آمریکا را پابهپای این اثر، با طعم غلیظِ تلخی خواهید چشید.
قسمت دردناک ماجرا؟ چقدر حس آشنایی داشت تماشای این فیلم و تقابل مبارزه زنان برای آزادیشان در این روزها. از طرفی واکنشها و پاسخهای پیامدوارانه و رفلکتیای که در پس این اتفاقات به وجود آمد و جبهههایی که شکل گرفت خالی از شباهت به سناریوهای داستانی فیلم و این روزهای ما نبودند.
اگر نوعِ بشر در درجه اول در سطح جلبک بهره هوشی داشته باشد، میفهمد یک زن در درجه نخست انسان است. فارغ از هر تفکر جنسی و جنسیتزدهای. در درجههای دوم و سوم است که جنسیتِ او اولویت و مفهوم پیدا میکند.
او حق انتخاب دارد. او یک گوشت متحرک ارضای غرایز نیست = شاید تمامیت تصورِ حکومت از پافشاری زنان و دخترانمان برای مطالبه اساسیترین حقوقشان یعنی زندگی و آزادی.
این سرکوب در اساسیترین و ابتداییترین حقوق و خواستهها، شرمآور و مذبوحانه است. یکدندگی و لجبازی بچهگانه و بدون فکری که جز نتیجه معکوس و تبعات فاجعهبار بیشتر در حداقلیترین حالت، سرانجامی به همراه نخواهد داشت.
به نقل از سمیه جاهد عطائیان یکی از فعالین حقوق زنان:
"بیماریهای مقاربتی رو به افزایش است؛ اطلاع رسانی هم که ممنوع است."
وقتی زنان و مادران مبتلا به اچآیوی در انجمن «احیا» جمع شدند تا خدماتی دریافت کنند، برای کاهش بارمنفی و انگ بیماری به آنها عنوان «مادران حامی سلامت» داده شد.
⚠️ از میان این مادران تعدادی مجبور بودند برای سیر کردن شکم خود و فرزندشان، تنفروشی کنند.
⚠️تعدادی در خانههای دیگران نظافتچی و یا حتی بیکار بودند.
انجمن احیای ارزشها همراه با مشخص کردن کمک هزینه به ازای تعداد فرزندانشان که آنها نیز با ویروس اچآیوی زندگی میکردند، امکاناتی برای مهارتآموزی و خودکفایی فراهم کرد.
زنانی که از طریق همسرشان به ویروس اچآیوی مبتلا شده و حالا همسرشان را در اثر همین ویروس از دست داده و باید فرزندانشان را به تنهایی با وجود داشتن بیماری و ضعف حاصل از مصرف دارو بزرگ کنند و یا کمک خرجی برای همسر بیمار، زمینگیر و خانواده کمدرآمدشان باشند، شرایط زندگی و امرار معاش آنها بسیار سخت است. به همین دلیل به خاطر بیماری جذب نمیشوند و یا از آنها کارت سلامت میخواهند.
تعدادی از زنانی که با اچآیوی مثبت روزگار میگذرانند نسبت به مکملهای دارویی و داروهای تاریخ مصرف گذشتهای که از مراکز بیماریهای رفتاری دریافت میکنند انتقاد داشتند و آنها با وجود انتشار و رسانهای شدن مشکلاتشان، هیچ پاسخ، جوابیه یا وعدهای برای رفع مشکلاتشان از وزارت بهداشت دریافت نکردند. در این بین تعداد انجمنهای مردمی که در حوزه بیماران اچآیوی مثبت به خصوص زنان و کودکان مبتلا فعالیت میکنند انگشتشمار و محدود هستند.
کاهش سن تجربه رابطه جنسی میان نوجوانان و جوانان مسئلهای جدی است که از چند سال گذشته توسط جامعهشناسان هشدار داده شد تا علاوه بر آموزش مهارتهای زندگی به آنها نسبت به سلامت جنسی و خودمراقبتی این نوجوانان اقدام اساسی شود. اقدامی چون آموزش برای پیشگیری از ابتلا به بیماریهای مقاربتی آن قدر اهمیت دارد که گنجاندن آن در برنامههای درسی یکی از مطالبات به حق بسیاری از انجمنهایی است که نسبت به افزایش آمار آسیبهای اجتماعی در ایران نگران هستند.
به نقل از فاتیما باباخانی دیگر فعال معترض به خشونت خانگی و اقتصادی:
"زنان تحت انقیاد"
در غیاب قوانین حمایتی کافی، و فرهنگ زنستیز، این فرهنگ خانوادگی، عشیرهای، قبیلهای، و ... هست که حدود آزادی و حقوق زنان را مشخص میکند.
خشونت اقتصادی بخش بزرگی از خشونتهای مبتنی بر جنسیت علیه زنان است که کمتر به اون پرداخته میشه. زنان زیادی تاکنون مراجعه کردند که مشکلات مشابه داشتند. تصور کنید بخشی از سوالاتی که طی جلسات مشاوره مطرح میشه و مربوط به مباحث مالی و اقتصادی زنان هست، چنین سوالاتیه:
– یک زن کارمند دفتر زنان یکی از ادارات:
"کارتبانکی حقوق من دست شوهرمه، برای هزینههای روزمره خودم چه درصدی از حقوقم رو میتونم بگیرم ازش؟"
– یک زن خانهدار:
" شوهرم منو مجبور کرده اموال و ارثیه پدری خودم رو به اسمش بزنم، من میتونم ازش بخوام که با بخشی از اون برام ماشین بگیره؟"
– یک زن خیاط شاغل در کارگاه تولیدی:
" من میتونم خودم حساب بانکی داشته باشم که حقوق رو بجای پسرم، خودم دریافت کنم؟"
– یک زن ۱۶ ساله در حال طلاق:
" به من گفتن حضانت بچه شیرخوارهام رو به ازای بخشیدن مهریهام میدن بهم، گفتن باید بابام به جای من بره ببخشه؟ بچهام ۷ ساله بشه گفتن میگیرن ازم. بابام میخواد به جای من توی دادگاه حضانت اونم ببخشه به اونا، من نمیخوام!"
– یک زن ۳۶ ساله از یک شرکت خدماتی:
"شوهرم به شرطی طلاقم میده از مهریه، نفقه خودم، نفقه دختر ۳ سالهام و دیهای که برای کتکی که زده بود و شکستگی و کبودی داشتم، بگذرم .... به نظرتون بگذرم؟"
و صدها روایت دیگر.
نویسنده این بخش MpetrichorM پزشک متخصص درمانگاه زنان و بخش زایمان:
"فعال و محقق مسائلی چون سقط جنین، بدن زن، کودک-همسری، فرزندآوری، طرح جوانی جمعیت و پایان خودخواسته بارداری چنین مینویسد:"
درمانگاه زنان و بخش زایمان بیشتر از هر بخش دیگهای داره منو به مرز فروپاشی میرسونه:
– زنی که ۱۴سالگی ازدواج کرده، در حال حاضر با ۳۵سال سن، مجددن برای ۵مین بار بارداره و التماس میکنه که لولههاش رو ببندند ولی چون «جوون»عه و هنوز جا داره اجازه نمیدن.
– دختر ۱۷سالهای که برای مراقبتهای بارداری اومد درمانگاه. ۱۸ هفته باردار بود. چهره کودک خجالتیای که نهایتن جاش روی دوچرخه و بازی کردن تو کوچه بود رو یادم نمیره.
– زن ۴۷ساله، بارداری ۴رُم. در حالی که بارداری ناخواسته داشته، با قیافه مغموم دنبال راه سقط میگشت.
– دختر ۲۴ ساله، سومین بارداری، وقتی ازش در مورد روش پیشگیری میپرسی میگه شوهرم نمیذاره پیشگیری کنیم.
– تو بخش زایمان خانم ۲۴ ساله که از ۱۵ سالگی ازدواج کرده بود و حالا برای زایمان بچه سومش اومده بود.
– برای خانم افغان ۴۰ هفته که با وجود فشارخون بالا و خطر بروز پرهاکلامپسی و اکلامپسی حاضر به حضور در بیمارستان نشد چرا که عروسی دختر ۱۸سالش بوده! در نهایت یه هفته بعدش مراجعه میکنه و میگه شوهرم هزینه بستری رو بهم نمیده.
برای زنی که تنهاشون برای خودشون نیست. برای کودکهمسری. برای تمام استعدادهایی که به نابودی کشیده میشن. من پزشک متخصصم و با علم و تجربه بر این موضوع میگم که حقوق زنان ما در کوچکترین سطحش نه رعایت میشه و نه اطلاعرسانی. صداشون باشیم.
پ.ن: و مرز باریک مشابهت این فیلم با واقعیت امروز ما، گریهدارترین موضوعیه که این هفته احتمالن ذهنم رو درگیر خودش خواهد کرد.