تماشای درام های جنگی میتونه در عین حال که احساس رو برانگیخته میکنه ، تا حدی قابل پیش بینی هم باشه . البته میشه گفت نقطه اشتراک بسیاری از فیلم های عاشقانه هم توی همین موضوع هستش ؛ یا به هم میرسن یا نمیرسن .
فیلم عاشقانه ی «خوش شانس» به کارگردانی اسکات هیکس در سال ۲۰۱۲ ساخته شده و نمونه ای از یه فیلم درام ، عاشقانه و جنگیه . زک افران بازیگر نقش اول فیلم هستش که در کاراکتر لوگان ، ایفای نقش میکنه . زک قبلا هم با فیلم آن لحظه ی عجیب (that awkward moment ) درخشیده بود اما این فیلم و کاراکتر لوگان ، اونو از شیطنتی که در فیلم قبلیش داشت جدا میکرد و شخصیتی متفکر ، آرام و صبور رو تداعی میکرد .
داستان فیلم the lucky one از ماجرای جنگ و سربازی که با خوش شانسی ، زنده به خونه برمیگرده شروع میشه . سرباز خوش شانس ، زنده موندش رو مدیون عکس یه دختر میدونه و سعی در پیدا کردن اون دختر داره . طولی نمیکشه که صاحب عکس یعنی بث (تیلور شیلینگ) رو پیدا میکنه و این ماجرا تبدیل به یه داستان عاشقانه میشه .
عشق بین لوگان و بث اونقدر ها هم آسون پیش نمیره ؛ چون همسر سابق بث سعی در جدا کردن اونها داره . البته تقدیر برای همسر سابق بث ، زیاد خوب رقم نمیخوره و این فیلم رو جزو درام های عاشقانه ای که تهش دو نفر به هم میرسن قرار میده . فیلم خوش شانس تا حدی شبیه به داستان فیلم قلب های بنفش بود با این تفاوت که قلبرهای بنفش به مخاطب هیجان بیشتری رو انتقال میداد .
شاید چیزی که باعث شد فیلم رو تا انتها ببینم ، با اینکه میتونستم نتیجه ی فیلم رو پیش بینی کنم ، کاراکتر بث و بازنمایی زندگی یه مادر مجرد و خسته با خاطرات سنگین اما در ظاهر شاد و مستقل بود . شخصیتی که برای التیام روحش نیاز به یه همراه داشت و نمیخواست این موضوع رو قبول کنه .
فیلم سینمایی the lucky one با وجود ریتم ملایم داستان ، میتونه انتخاب خوبی برای تماشا باشه .
این متن یه دیدگاه خودمانی در منظر نقد فیلم the lucky one به عنوان یه بیننده هستش . خوشحال میشم نظرات شما رو هم در مورد این فیلم بدونم .