خوشبختانه من آدم وابستهای نیستم. تو هیچ زمینهای!
تو کار هم همینم، مثلا وقتی ایونت داریم و من نیاز به سمپل و متریال دارم، اصلا دوست ندارم معطل بشم که آقای فلانی میشه بری اینو بخری؟ آقای فلانی میشه بری سمپل رو تحویل بگیری؟ آقای فلانی میشه بری بازار رو بگردی و فلان چیز رو پیدا کنی؟
خوب یا بد، درست یا غلط، من نه میخوام و نه کار و زمانم اجازه میده که معطل و منتظر بمونم تا پیک و کارپرداز شرکت بره و متریال مورد نیاز من رو بخره.
خوشبختانه مدیرمم مثل منه، مثلا وقتی برا ایونت هفته گذشته دید معطلیم و زمان کمی داریم، گفت ناهید خودت برو!
برو بازار رو بگرد و خودت بخر.
خدا رو شکرررر همون چیزی که میخواستم و خریدم و یه سری بیزینس کارت هم گرفتم برا تهیه متریال ایونتهای بعدی ^__^
این "خرمشهر آبادان اهواز مسجد سلیمان" هم وقتی که تو مسیر ظهیرالاسلام، بهارستان، 15 خرداد، نوروز خان و … بودم، دائم تو مغزم پلی میشد و خندهم میگرفت :))))
من از کار تو شرکت آسود و تیم خفنمون تو مارکتینگ راضیام.
همه اینا سراسر تجربهست برام.
یاد میگیرم و یادم میمونه :)