+ آقا این سفارش ما کی آماده میشه ؟!
نه سفارش کلی رو منظورم نیست.
سمپل آقا سمپل!!!!!!
……….
+ خانوم یه هفته گذشتاااا
کی میفرستین ؟!
یعنی چی ؟؟؟؟؟؟!
عزیزم! قرار بود سمپل رو امروز بفرستین، من تایید مدیریت رو بگیرم و بعد سفارش رو نهایی کنم!
……….
+ خانوم محترم من هزینه رو پرداخت کردم، فایل رو فرستادم همه چی طبق دستورالعمل بوده، شما موظفین امروز ارسال کنین.
……..
این جملهها خلاصهای از مکالمات یک روز من با بزرگوارانی بود که علیرغم پرداخت هزینه و تایید سفارش و … بدقولی میکردن و رو اعصاب من بودن :/
تو همون ساعات بگو مگو با این بزرگواران منشی شرکتمون آسود گفتن: خانوم مرادی تشریف میارین پایین ؟! یه بستهای رسیده که به اسم شماست.
منم خوشحال و خندون که خوب بالاخره این همه تماس و پیگیری جواب داد و یکی از این بزرگواران سمپل ما رو فرستادن رفتم پایین و دیدم نهههههه!!!!! هیچ کدوم از اونا نفرستادن:/
یه شرکت دیگهای که هفته پیش سفارش ما رو فرستاده بوده و تو یکی از آیتمها رنگ سازمانی ما رو خوب درنیاورده بود، بدون اینکه به من بگه و هزینهای بگیره اون آیتم رو دوباره فرستاده، البته اینبار با رنگ و کیفیت درست و به تعداد سفارش قبلی :)
متعجب بودم و خوشحال! که خوب خدا رو شکرررر یکی متعهد بود و کار درست.
انصافا لذت بردم و کیف کردم از این همه تعهد و مسئولیتپذیری و مشتری مداری :)
و صد البته که عصبانیت و استرس و حال بد شرکتای قبلی رو شست برد.
حال ما خووب بود و چند دقیقه بعد خووبتر شد :)))
وقتی که مدیرمون تصمیم گرفت تا به خاطر این حال خووب و تعهد و مسئولیتپذیری اون شرکت عزیز، به جای پرداخت هزینه مجدد سفارشمون، هدیه قشنگ و دلربایی (که البته از نظر قیمت چند برابر هزینه سفارشمون بود) رو براشون بفرستیم و بگیم ممنونیم که تو این اوضاع و احوال بدقولیها و بیمسئولیتیها، شما هستین و خوشحالیم از همکاری با شما! حالتون خووب و رزق و روزیتون پربرکت!