Narges shahryari | نرگس شهریاری
Narges shahryari | نرگس شهریاری
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

اگر مخترع بودم...

فکر کردن به اینکه بتونی یه چیزی رو اختراع کنی خیلی لذت بخشه! البته توی دنیای پیشرفته ی امروز که تکنولوژی هر روز یه چیز جدید رو به ما هدیه میده این دور از ذهن نیست که ایده های ذهن ما به واقعیت تبدیل بشن ،چیزایی داره اختراع میشه که آدم تعجب میکنه ،مثلا اختراعی که میتونه خودش چراغ اتاق روخاموش کنه ،چراغ دستشویی رو روشن کنه ،خرید سیب زمینی و پیاز و نون رو ثبت کنه و حتی تشخیص بده توی یخچال تخم مرغ و ماست نداریم ! اما خب وقتی فانتزی ها وچیزای عجیب وغریب توی ذهن خودمون پرورش میدیم از واقعیت عملی شدنش دور میشیم.
البته اینجا من به این چیزا کاری ندارم ،چون ذهن من میخواد راحت وآزادانه هرچیزی که دلش میخواد رو ترسیم کنه و هیچ محدودیتی هم وجود نداره ،چون مطمئنن اصلا به اینکه این اختراع در واقعیت امکان پذیر هست یا نه و یا اینکه چقد میتونه غیرعلمی و به دور از منطق باشه کاری ندارم .من فقط یه مخترع هستم که اون چیزی رو که میخوام اختراع کردم و در مرحله ی بهره برداریه!
راستی من اگه مخترع بودم دوست داشتم چی اختراع کنم؟خب ،جوابش اینه که خیلی چیزا.
مثلا یه ماشین زمان که آدمو ببره به گذشته ای که دوسش داره و همونجا نگه داره ،یا به آینده ای که دوس داره داشته باشه ،یا اصلا توی یه سنی که خودت دوس داری نگهت داره .
من فکر میکنم هیچ کدوم اینا نمیتونه زیاد خوب باشه چون خدا به آدم یبار فرصت زندگی داده و توی این حتما یه حکمتی هست ،وگرنه واسه خدا که کاری نداشت یه کاری کنه که هروقت دلت خواست هی برگردی عقب.
گذر عمر و تجربه ی بزرگ شدن و بالا رفتن سن هم همینطور ،میتونست کاری کنه هر کسی تو هر سنی دلش میخواد بمونه یا بره به سنی که دوسش داره و توی همون سن بمونه ،که فکر نمیکنم اینم ایده ی جالبی باشه.
توی ذهن من چیزای نامحدودی هست که دوست دارم باشن تا زندگی بهتری داشته باشیم،وبه نظر من زندگی بهتر یعنی زندگی با سلامتی و یه دل شاد.
هممون میدونیم اینا شعار نیست،الان دنیا یجوری شده که همه دلشون حال خوب میخواد.

اولش فکر کردم یه چیزی اختراع کنم که به غم ،ناراحتی،عصبانیت و چیزایی از این دست حساس باشه ،و درست در زمانی که به هر دلیلی ناراحتیم،دلمون گرفته ،شکسته ،و یا عصبانی هستیم به هرچیزی که باعث میشه حالمون خوب نباشه درست قبل از واکنش ما واکنش نشون بده و اصلا اجازه ی ناخوشی به ما نده .اما فکر میکنم اینا حسهایی هستن که توی وجود ما هستن و نمیشه جلوشونو گرفت و نبایدم اینکارو کرد ،شاید یه کسی جنس غمش در اون لحظه رو دوست داشته باشه و دلش بخواد مثلا گریه کنه و این براش بهتر باشه،اصلا تا غم نباشه شادی معنا پیدا نمیکنه .پس باید یجوری اختراعش کنم که اینم تشخیص بده که اون غم یا هرچیزی از این خانواده باید باشه یا نه و اگر نباید باشه خیلی سریع وارد عمل بشه و یه حال خوب از جنسی که به درد همون غم وغصه میخوره تزریق کنه و همه چی رو بشوره ببره.و انقد سرخوش بشیم که اصلا یادمونم نباشه که اون غم بوده وحالا نیست.


البته بذارید اینم بگم که شاید اصلا نیازی نباشه که لزوما چیزی اختراع بشه که حالمون رو خوب کنه ،شاید دلیل خیلی از غم وغصه ها بیرونی باشه ،شاید ندونیم چرا دلمون گاهی میگیره ،اما حتما دست خودمونه که انتخاب کنیم یه کاری کنیم که حالمون بهتر بشه.حال دلتون خوب...

مسابقه دست اندازحال خوبتو با من تقسیم کنمیخوام مخترع بشممیخوام حال خوب بسازم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید