همه ی ما به آینده فکر میکنیم ،اصلا فکر میکنم اسم دیگر امید ،همون فکر به آینده ست.آدم اگه امید نداشته باشه که نمیتونه به آینده فکر کنه ،خودشو تصور کنه و آرزوهاشو برآورده شده ببینه ،منم به آینده فکر میکنم .
من از پیری خوشم نمیاد، دوس ندارم به این فکر کنم که مثلا بیست سال دیگه من بیست سال پیرتر شدم ،اینجوری فکر میکنم که بیست سال دیگه من چقد بزرگتر شدم ،چقد باحالتر ،جاافتاده و زیباتر ،البته این یه حقیقته که هر سال که میگذره ما به ایستگاه پایانی نزدیکتر میشیم اما باید زندگی رو زندگی کنیم ،ما نمیتونیم بشینیم و منتظر پایان بمونیم ،پایان هر کدوم از ما معلوم نیست کی قراره برسه پس ما فقط میتونیم از این مسیر لذت ببریم و بهترین باشیم .
مولانا جان میگه :"هر چیز که در جستن آنی آنی" ،هر چیزی که آدم بهش فکر کنه همون اتفاق میفته، هر تصوری که از خودمون در آینده داریم جذبش میکنیم و همون میشیم و من به این اعتقاد دارم .
وقتی میگی بیست سال دیگه ،به نظر خیلی طولانی میاد ،خیلی دور ،گمشده در مه ،نامعلوم ،و یه کم ترسناک .اما بیست سال در واقع خیلی سریع میگذره و اصلا نمیفهمی چیشد ، فرصت ما خیلی کوتاهه ،ولی همیشه فکر میکنیم هنوز خیلی وقت هست.
خب من بیست سال دیگه چجوری ام ؟ چه شکلی ؟ توی چه جایگاهی ؟ با چه نوع اعتقاد وافکاری ؟
قرار نیست بیست سال دیگه من پیر شده باشم ،من فقط میتونم زیباتر بشم و همینطورم هست ،خودمو بیست سال دیگه در بهترین حالتی که میتونم باشم میبینم ،من یه ورزشکار حرفه ای شدم ،شایدم به خاطر علاقه م به ورزشی که دارم الان انجام میدم مربی ام هستم ،اما میدونم که ورزش جزوی از زندگیمه و هر روز انجامش میدم و از نظر سلامت جسمی و زیبایی در بهترین وضعیت هستم .
بیست سال دیگه من مشغول انجام تمام کارایی هستم که بهشون علاقه دارم ،من همچنان مینویسم ،کتاب یا کتابامو چاپ کردم ،چند جا فعالیت فرهنگی میکنم ،یه شغل ثابت با درآمد خیلی بالا دارم ،روابط اجتماعی خیلی گسترده ای دارم و با چند تا سازمان و موسسه همکاری میکنم ،وقت سرخاروندنم ندارم ولی برای همه ی کارام برنامه دارم ،انجامشون میدم و از خوردن قهوه وقت کار کردن لذت میبرم ،البته یه خورده سینمایی شد ،قهوه زیاد دوس ندارم همون چایی یا نسکافه بهتره .
بیست سال دیگه من یه آدم شاد موفق عاشق میبینم که با لباسای روشن و کفش کتونی در حالی که پادکست گوش میده طبق عادت هر روز داره میره پیاده روی ،کارا و قرارای روزشو چک میکنه و برای یه شام دو نفره برنامه میریزه .
امید چیز خوبیه ،مثل چراغ راه میمونه ،ولی بدون تلاش امید تقریبا به هیچ دردی نمیخوره ،تلاش که نکنی بیست روز دیگه ،بیست ماه دیگه و بیست سال دیگه هم که بگذره ،اگه عقب نرفته باشی و در جا هم نزده باشی از جلو رفتن و چیزای خوبم خبری نیست .