تقویم چیز خیلی جالبیه ،تا بحال دقیق تر بهش نگاه کردین؟به تاریخ هایی که قرمز رنگ هستن و معمولا برای همه ی ما آشنا .میدونیم که چه اتفاقی توی اون روز افتاده و اون اتفاق چقدر مهم بوده که یه روز رو بخودش اختصاص داده .مثل روزای ابتدایی سال نو ،عیدای بزرگ و مهم ،ولادت وشهادت معصومین ،ملی شدن صنعت نفت ،روز طبیعت و خیلی روزای دیگه که تو ذهن ما حک شدن .تاریخ های رُندم که هممون میشناسیم و هنوز یه ماهم از رُندترین تاریخ قرن ینی ۹۹/۹/۹ نگذشته .تاریخی که امکان نداره کسی از یاد ببره وفراموش کنه خیلی ها خواسته و ناخواسته تو این روز بدنیا اومدن ،بعضی یا ازدواج کردن وشاید خیلی های دیگه هم خاطره های دیگه ای ساخته باشن ،یا براشون رقم خورده باشه ،تلخ یا شیرین .
اما از اینا که بگذریم ،یه تاریخهای دیگه ای هم هست که توی تقویم ذهن هرکسی پررنگ تر از هر تاریخیه ،و برای اون آدم خیلی مهمه و هیچ وقت از یاد نمیبره،روزایی که نه رُند هستن و نه مناسبت خاصی توشون هست ولی مناسبتش برای اون آدمی که اونو تو ذهنش حک کرده از همه ی مناسبتای مهم مهمتره .حتما شما هم از این تاریخها تو تقویم ذهنتون دارین.تاریخ تولد خودتون و عزیزترین آدمای زندگیتون ، ازدواجتون ،اولین روزی که رفتین دانشگاه ،تاریخ جدایی از یه عزیز ،تاریخ اولین یا آخرین دیدار ،اولین زیارتی که رفتین ،یا تاریخ نوشتن اولین مطلب توی ویرگول .
من فکر میکنم یکی از زیباترین ولذت بخش ترین تاریخهایی که توی ذهن هر کدوم از ما قرمز رنگ شده ،روز میلاد کسیه که خیلی دوسش داریم ،وقتی که یه روزی رو که برای خیلی از آدما یه روز معمولی ولی بخاطر تولد و بودن کسی ،برای شما خاص میشه رو به اون آدم خاص تبریک میگین حسی رو تجربه میکنین که باخیلی از حسهای زیبا قابل قیاس نیست .امروز جمعه ست، پنجم دیماه ،یه روز سرد زمستونی ،اما شاید امروز برای خیلی از شما اولِ بهار باشه ،بهار اومدن کسی که خیلی دوسش دارین...