Narges shahryari | نرگس شهریاری
Narges shahryari | نرگس شهریاری
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

نبض زمین کند میزند

چی بگم ؟چطور باید بنویسم که کمی از دردامونو کم کنه ؟ از درد مشترک تمام کسایی که میدونن زمین به گردنشون حقی داره .آیا باید واقعیت رو انکار کنم و از قشنگی ها بگم تا مرهمی باشه بر زخمهای ما ؟ و یا بی پرده و تلخ از چیزی بگم که رو به نیستی گذاشته ؟ حرفهای من کجای دنیا رو میگیره؟چی رو عوض میکنه؟

خب البته قرار نیست من دنیا رو عوض کنم یا زمین رو در لحظه نجات بدم و همه چیز گل و بلبل بشه ،شاید سهم من کاشتن همون یک نهال باشه و شاید وا داشتن مغزی به لحظاتی تفکر و لرزیدن قلبی برای چند ثانیه .

خیلی خوشحالم از این چالش ،خیلی حس خوبی داره که عده ای با درد مشترک و حرفی از یک جنس دور هم جمع بشن ،چقدر خوبه که اینجا میتونی راحت از چیزی بگی که برای همه آشناست، کسی مسخره ت نمیکنه قضاوتت نمیکنه و یا محکوم نمیشی به شعار دادن و گفتن حرفهای کلیشه ای و غیرواقعی .

من با تمام خودم حرف میزنم ،و با تمام دردی که از خستگی و زخمهای زمین دارم میکشم و از خیلی پیشترها میکشیدم .من برای زمین غصه میخورم ،همیشه از دیدن بعضی چیزها حرص میخوردم و قلبم به درد میومد

من برای جنگلهای هیرکانی و برای تمام سبزی های سرزمین چهار فصلم گریه کردم ،آره برای این همه زیبایی مظلوم که داره از دست میره اشک میریزم ،برای شمارش معکوس تموم شدن اکسیژن .

من برای این نعمت عظیم که ارزانی ما شده و داریم اونو مفت و ارزون از دست میدیم و اونو به سهل انگاری و بی توجهیمون میفروشیم غصه میخورم و رنج میبرم .

من نمیتونم بعضی از آدمها رو بفهمم ،من نمیتونم بعضی از آدمها رو ببخشم

همونایی که به سهم تمام مردم دستبرد میزنن و از غارت زمین اصلا ابایی ندارن ،اونایی که با خودخواهی برای لذتهای لحظه ای و برای خوشیهایی که فکر میکنن همیشگیه تیشه به ریشه های زمین میزنن ،اونایی که انسانیت رو کنار میذارن و از حق تمام مردم برای خودشون سندهای جعلی میسازن .

از همینجا و با همین بغضی که دارم فریاد میزنم تا صدامو به گوش حتی یک نفر برسونم

ای خودم و آی تمام آدمها !حال زمین هیچ خوب نیست ،دست از سر هم و از ظلم و بیرحمی به همدیگه که برنمیداریم ،دست از سرِزمین و این سرزمین برداریم ،بذاریم نفس بکشه ،اجازه بدیم زخماشو ببنده .بیایید هر کدوممون به هر اندازه که کم لطفی کردیم محبت نثار زمین کنیم تا شاید ما رو ببخشه و از ما دریغ نکنه زندگی رو .

دلخوشی های کوچک ولی با ارزش رو از خودمون نگیریم ،بیاید از درختا مراقبت کنیم ،بیاید زمین رو برای بچه هامون پس انداز کنیم ،بیاید با قتل درختا گلوی آیندگان رو نفشاریم و حسرت یک نفس راحت توی یک هوای آزاد رو از اونا نگیریم .وقتی پا روی زمین سبز میذاریم و از زیباییش گل به تنمون میشکفه با بی مهری و ریختن زباله هامون ترکش نکنیم ،با به آتیش کشیدن درختا ناخن روی روح زمین نکشیم .برای بارهای بعد و بارهای بعد برای آینده ای که دور نیست ،برای خودمون جای سبز رو باقی بذاریم .چقدر خوندیم که برای زندگی همین یک زمین رو داریم ،آی شما که جگر جنگل رو پاره پاره میکنید و چهاردیواری های سنگی و آهنی میسازید ،شمایی که زهر به کام زمین میریزید ،وطن رو از خودتون و از ما نگیرید .

بیاید تبرهای گشنه و سخت رو کنار بذاریم و دستی از سر مهر روی سر زمین بکشیم ،بیاید دست زمین رو رها نکنیم ،بیاید بی انصاف نباشیم ،این درختها حاصل عمر زمینند

بیاید بفکر خستگی های پرِ پرنده ها باشیم ...

با زمین مهربانتر باشیم ...




پیکِ زمینزمین بر لبه ی تیغو این حال بد زمینتو نزن تبر نزننفسهای شمرده ی زمین
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید