مادر ترزا یکی از بزرگترین بشردوست های قرن بیستم بود. اما انسان کامل و بی نقصی نبود. او هم مانند هر شخص دیگری درگیر مشکلات خودش چون افسردگی و شک و تردیدهای معنوی بود
او پیش از انکه مادر ترزا شود اگنس گونجا بویاجیو بود. در سن 18 سالگی راهبه شد و نام خواهر ماری ترزا را انتخاب کرد. طولی نکشید که او در هند و در حال تدریس به کودکان فقیرترین خانواده های بنگالی بود. اما این مساله زمانی رخ داد که او در 36 سالگی هدف واقعی زندگیش را پیدا کرد.
کار با بیمارترین و فقیرترین مردم کلکته را شروع کرد. او زندگیش را وقف انسانهای طرد شده ای کرد که مورد بی مهری و بی توجهی قرار داشتند.
” مادر ترزا مدرسه،پرورشگاه،جذام خانه،درمانگاه و اماکن رفاهی دیگری را افتتاح کرد. او شخصا با افراد فقیر و بیمار در سرتاسر جهان کار می کرد.
و اغلب سلامتی و امنیتش را به خطر می انداخت. او به انسان های زیادی کمک کرد به همین دلیل در سال 1979 جایزه صلح نوبل را دریافت کردو در سال 2016 ملقب به عنوان قدیسه شد. مردم مادر ترزا را به عنوان فردی خوش اخلاق بیاد می آورند که همیشه لبخند میزد.اما نامه های خصوصیش وجهه دیگری از او را نشان می دهند.او ظاهر شادش را پوششی می دانست که بوسیله ان پوچی و افسردگیش را می پوشاند. در دهه 1950 او خود را در بحرانی هویتی دید. احساس می کرد خدا اورا رها کرده است.
اما حتی زمانی که با این حس دست و پنجه نرم می کرد از کارش ناامید نشد
او به ماموریت خود برای کمک به نیازمندان و بیمارن ادامه دادو هرکجامی توانست عشق و حمایتش را نثار دیگران می کرد.
اگرچه ممکن است او همیشه آنطور که به نظر میرسید شاد نبوده باشد اما درک عمیقی از هدفش داشت
و این هدف علیرغم رنجی که می کشید به زندگیش معنا میداد. بنابر گفته های نویسنده ای بنام امیلی اصفهانی، هدفمند بودن لازمه داشتن یک زندگی بامعنا است او می گوید جامعه مدرن با ایده های سطحی از شادی اسیب دیده است
اما دلیل ناامیدی که اغلب در جهان می بینیم فقدان شادی نیست
بلکه این فقدان معنا است.
اصفهانی پنج سال را صرف دانستن این موضوع کرد که چگونه یک شخص می تواندزندگی با معنایی داشته باشد او دریافت که داشن هدف یا استفاده از قدرت برای کمک به دیگران ضروری است
مادر ترزا البته هردو مورد را به میزان زیادی داشت
اصفهانی البته توضیح می دهد که احساس تعلق،لحظات متعالی و انگونه که داستان زندگی مان را می سازیم هم برای داشتن یک زندگی با معنا اهمیت دارند اصفهانی می گوید ما در دنیایی از تنهایی و افسردگی در حال رشد زندگی می کنیم
او توصیه می کند که جستجوی شادی در واقع منجر به شادی نمی شود
در مقابل ما باید در جستجوی معنای زندگی باشیم
او می گوید شادی گذرا است
اما چه زمانی که زندگی واقعا خوب و چه زمانی که اوضاع واقعا بد است,معنا داشتن زندگی به شما چیزی را می دهد تا بتوانید ادامه دهید.
پایان ...........
نویسنده : ناصر سروری
اگر دوست دارید مطالب بیشتری بخونی منو فالو کن
و نظرت در همین زیر بنویس