[مطالبی که در این سلسله نوشتار خواهید خواند، خلاصه و الهام گرفته از کتاب "اسطورهکاوی عشق در فرهنگ ایرانی" نوشتهی دکتر بهمن نامور مطلق است.]
در مقدمه سخن از ضرورت و چرایی نگارش این کتاب است. به عقیدهی مؤلف، این که ایرانیان در عرصههای مختلف دچار عقبماندگی شدهاند، باعث شده که رو به تقلید از الگوهای غربی بیاورند و این موضوع در زمینهی زیبایی و عشق نیز صدق میکند. از یک طرف به روز نشدن اندیشههای اندیشمندان و عدم توانایی در پاسخگویی به نیاز نسلهای امروز، باعث شد تا تعریف زیبایی و روابط زیباییشناختی قدیم، دیگر قانعکننده نباشد و از طرف دیگر مقاومت شاعران و هنرمندان در تقلید از مدل عاطفی گذشتگان، ما را به سوی داشتن یک جامعهی مقلد و بدون نوآوری پیش برده است.
در این میان، یکی از راههای شناخت و حل مسائل عاطفی و عاشقانه، بازخوانی روایتها و داستانهای هر قوم است. در واقع، اسطورهها و روایاتهای اسطورهای، کششها، گرایشها، رؤیاها و عقدههای جمعی را بیان میکنند. "قصهها، حکایتها، رمانها و اشعار، رسانهها و حاملان تجربیات انباشتهشدهی یک جامعه محسوب میگردند که همواره در انتقال این تجربیات و ارائهی الگوهای زندگی نقش مهمی ایفا کردهاند."(ص۱۱)
در این کتاب، معیار انتخاب اسطورههای عشق در ادب فارسی، نیازهای جامعهی امروز بوده است؛ به همین دلیل از اسطورههای کهن، میانی، معاصر و بسیار معاصر (امروزی) نام برده شده و علاوه بر بازخوانی و تحلیل مضمونی، مطالعهی بینامتنی اسطورهای، معنای پنهان در کهنالگوها نیز بررسی شدهاند و سپس نکتههای مرتبط با زندگی امروز مورد توجه قرار گرفتهاند.
#با_هم_کتاب_بخوانیم
#اسطورهکاوی_عشق_در_فرهنگ_ایرانی
#دکتر_بهمن_نامور_مطلق