هنوز در بهتیم که تکرار ماجرا چرا؟!
هنوز قتلهای ناموسی گذشته از ذهنمان پاک نشده که قتل دخترکی دیگر در حافظهمان مهر میشود.
دخترکان بیپناهی که بدون هیچ ارادهای شوهر داده میشوند، بدون هیچ ارادهای مادر میشوند و بدون هیچ ارادهای مورد تهمت و قتل واقع میشوند.
گناه از کیست؟ قاتل این قتلهای ناموسی چه کسی است؟
آیا به راستی میتوان پدران و برادران و عموها و داییها را قاتل این قتلهای ناموسی دانست؟
چه کسی اول بار قتل یک زن به دست اقوام خودش را قتل ناموسی نامید؟
چه کسی اول بار زن را ناموس نامید؟ نه یک زن، نه یک شخص و نه یک انسان؟
این باور غلط که زن کالایی ست در دست مرد از کجا سرچشمه گرفت که خودِ زن هم انسانیت خود را به فراموشی سپرد؟
آیا نمیتوان گفت که سر منشا تمام این اتفاقها یک تعصب کورکورانه است که مهر و شفقت را به قهقرا میبرد و قساوت را در دلها میکارد؟
آیا نباید به حال مردانی که در باوری غلط به نام آبرو پارهای از تن خود را بر سر نیزه غیرت میزنند، گریست؟
تا اندیشه این است بر قتلهای ناموسی پایانی نخواهد بود.