بهترین کتابهایی که تا حالا خوندی چی بوده؟
خب بحث کتاب قشنگترین بحثیه که دوست دارم دربارهش حرف بزنم.
حتی کتاب هدیه گرفتن شیرینترین چیزیه که میتونم از کسی بپذیرم.
اینکه کتاب خوندن و از کی و چطور شروع کردم، بر میگرده به دوتا خواهر بزرگتر از خودم. اون دوتا کتاب میخوندن و من همیشه میدیدم ولی هنوز عقلم قد نمیداد تا خودمم بخونم.
اما از سن دوازده سالگی منم کم کم به جمع خواهرام اضافه شدم و شروع کردم کتابایی که اونا میخوندن منم میخوندم.
یادمه واسه اولین بار تصمیم گرفتیم خودمون یه کتاب داستان بخریم. این شد که پول تو جیبیهای ما تبدیل شد به کتاب "پر" نوشته" ج.ماتسن" آخرم کتابو گم کردیم.
یکی از خواهرام از دوستاش کتاب امانت میگرفت و ما سه تایی کتابها رو میخوندیم.
بعدها که بزرگتر شدم منم از دوستام کتاب میگرفتم. سالهای سال رمان خوندم. فقط ایرانی.
تا اینکه توی بیست و دو سالگی عضو کتابخونه محلمون شدم.(البته قبلش خواهرم عضو یه کتابخونه دیگه بود و اون کتاب میاورد) اونجا با مسئول کتابخونه کم کم دوست شدم. فهمیده بود کتاب خوان هستم پس شروع کرد به معرفی کتاب به من. واسه اولین بار اون منو تشویش به خوندن رمانهای خارجی کرد. جوری رفیق شدیم که منم براش کتاب میبردم تا بخونه. خلاصه تا مدتها فقط لیست کتابهای توصیه شده خانوم عزیزی و خوندم. رمان تموم شد رفتم سراغ قفسه تاریخ. واقعا چه لذتی داشت غرق شدن در کتاب. خانوم عزیزی بهم مترجمهای خوب و نویسندههای بنام جهان و معرفی کرد.
کلی نمایشنامه خوندم. با "شکسپیر" و کتابهاش زندگی کردم.اما هرگز برای "هملت" اشک نریختم.
کتابی نبود که تو اون کتابخونه از زیر دستم رد نشده باشه.
عاشق کتاب "غرور و تعصب " شدم. "برباد رفته" رفت تو اول لیست کتابهای محبوبم. و "دزیره" که غیرقابل وصف بود.
با قلم "رضا امیرخانی" آشنا شدم و از بین کتابهاش فقط از خوندن "منِ او" لذت بردم.
واسه اولین بار یه کتاب از "پائولو کوئیلو " هدیه گرفتم و سبک نوشتههاش دنیای جدیدی برام باز کرد.
با "سووشون" عاشق "سیمین دانشور " شدم.
از خوندن کتاب "دارالمجانین " "جلال آل احمد " تا چند روز با ترس، مات و مبهوت سرنوشت مردی شدم که هرگز کسی نفهمید آخر به کجا رسید.
کتاب " جنگ و صلح" " تولستوی" کتابی بود که هرگز تمومش نکردم.
و در آخر کتاب " چشمایش" اثر "بزرگ علوی" هنوز به لیست کتابهای خوانده شده من اضافه نشده.
اگر کتاب خوبی سراغ دارید معرفی کنید.