بله درست شنیدی کسب و کار پارچه ای من
یعنی من خواستم که این شکلی بشه من وارد دنیای پارچه ها شدم . من اینجا داستان تعرف میکنم تا با هم از سرزمین پلاستیک ها به سرزمین پارچه ها سفر کنیم.
من میدونم سفر طولانی رو در پیش داریم برای همین میخوام با داستان ساک ها مسیر سفر برامون کوتاه تر بشه .
من همیشه دلم میخواست یدونه محصول داشته باشم که خودم بتونم کیفیتشو تضمین بکنم و با تمام جان و دلم براش زمان بزارم .
من و ساکام قرار وارد جنگ فرهنگی بشیم بله جنگ فرهنگی اما نه اون شکلی تو فکر میکنی . این شکلی که من تعریفش میکنم .
ما قرار به کمک هم یعنی من و ساکام قرار کیسه پلاستیکی رو حذف بکنیم و فرهنگ استفاده از ساک پارچه ای رو بین دوستاموم جا بندازیم . ما برنامه های زیادی برای ماه های آیندمون تدارک دیدیم .
وای نمیدونی که این روزها چه قدر صبح های من قشنگ شروع میشه من حتی از صدای برش پاچه هامم لذت میبرم و وقتی اونا رو زیر چرخ خیاطی میذارم و پدال چرخ و فشار میدم قشنگ اشک شوقو تو چشمای ساکام میبینم .
من وقتی به آخرای دوخت ساک میرسم براش یدونه اسم انتخاب میکنم و براش یدونه داستان میسازم و اینجوری ما باهم بیشتر رفیق میشیم .
اینجوری هم من داستان زندگی اونارو میدونم هم اونا وسط زندگی من جریان پیدا میکنن .
وای نمیدونی پارچه سفید رنگم عینه ابرای توی آسمونه نرم و لطیف و مهربونه .