تا حالا سوشی خوردی؟
_نه
چرا؟
_امممم...
تاحالا زیر بارون دویدی؟
_نه
چرا؟
...._
تاحالا سعی کردی زبان یاد بگیری ؟
_نه
چرا؟
...._
کتاب ایکس رو خوندی؟
-نه
چرا؟
...._
تا حالا تبریز رفتی؟
_نه
چرا ؟
...._
امان از دست این چراها!چراهایی که هیچ وقت جوابی براشون نداشتم!
این ها چراهای بازیگوشیین که به عمد پرسیده میشن و همینطور که به جوابشون فکر میکنی حسرت عجیبی کل وجودتو میگیره!
حسرت کمبود تجربه!!!حسرت اینکه چرا تا حالا امتحانشون نکردم!
من اصولا بهانه ی《وقتشونداشتم》میارم و خودمو خلاص میکنم اما واقعیت اینه که همون وقتی که من دم از کمبودش میزنم رو صرف افسوس خوردن،منفی بافی،توضیح های الکی،کارزیادبی بازده،کارهای بیهوده و....میکنم!
گاهی اوقات با تصور تلف نکردن وقت دقیقا داریم تلفش میکنیم! :)
کلی کتاب نخونده هس کلی چیز جدید که میشه یاد گرفت کلی تجربه هیجان انگیز که میتونن زندگیمو عوض کنن واگر بهانه های "وقتشوندارم"و"پولشوندارم"و"لازمم نمیشه"و"بیهوده اس"رو از من بگیرن میتونم بهشون برسم!
اینو نوشتم یادمون باشه امتحان راه های جدیدیا چیزای جدید تلف کردن وقت نیست!
در واقع هر لحظه که چیز جدید یاد نمیگیریم در حال تلف وقتیم!
امیدوارم تلنگری بشه برای همه ی اون چراهایی که نمیدونید جوابش چیه ؛)))
پ.ن: گر طی خوندن مقاله با خودت گفتی جدی پس من دارم دقیقا با زندگیم چیکار میکنم؟ شما در جای خوبی هستید دوست عزیز :))))
